SHAHDOKHT
سطح
10
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
- Jun
- 12,818
- 39,051
- مدالها
- 25

رمان آخرین سرو زینب ایلخانی
عنوان | رمان آخرین سرو |
نویسنده | زینب ایلخانی |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 1656 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
سر فصل شروع هر دوره از زندگى ام همیشه با پاییز آغاز شده است، این قرارداد طبیعی بین من و پاییز همیشگى است، روزی که به دنیا آمده ام نیز پاییز بود، با پاییز عاشقی کردم، اصلا تمام اتفاقات و رویدادهاى مهم زندگی من نیز در پاییز رقم خورده است! حتى شروع اولین فصل قصه زندگى ام در همین پاییز نگاشته شد، سکانس فصل اول سناریوى من منظره ای از پاییز است، در هاله ای از غم …
خلاصه رمان آخرین سرو
تصویر زنی به یکباره در ذهن و ضمیر خواننده نشانده مى شود که طفل خردش را چنان در آغوش تنگ می فشارد تا بلکه ذره ای از سوز جانکاه یک غروب پاییزی را از اصابت با طفلش دور کند؛ حال و هواى آن لحظه آنچنان او را بی تاب کرده که بی اختیار و به تلخی فقط می گرید… بغض های کشنده ای که سرانجام بعد از گذشت دور زمانى بس دور، به مرز انفجار رسیدند و پس از آن موجی از سرشک خونبار را به مسند قدرت نشاندند…آن قدر تلخ گریستم … آن قدر دیوانه وار دست های سرد و بى رمقم را بر روی سنگ سرد گورش ساییدم و با سر انگشتانم خطوطی را که نام او را روی سنگ سخت حک کرده بود نوازش کردم که ندانستم چه شد این چنین نا خودآگاه دلم خواست فریاد بکشم! تا سوز دل آتش زده ام را قدرى التیام بخشم… گریه ام که به هق هق تبدیل شد، طفل کوچکم قدری ترسید.
معصومانه پیکر نحیفش را در آغوشم مچاله کرد و لب هاى کوچک سرخش را بغض آلود جمع کرد. سرش را بوسیدم و براى اینکه آرامش کنم، دست کوچکش را در دست گرفته و روى سنگ سرد گذاشتم. کمی متعجب شد؛ ولى به سرعت آرام گرفت.
خرید و دانلود فوری رمان آخرین سرو از رمان بوک