جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

عکس شخصیت رمان بزرگ‌زاده‌ی متواری|pen lady (ماها کیازاده)کاربر انجمن رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته عکس شخصیت رمان ها توسط pen lady با نام رمان بزرگ‌زاده‌ی متواری|pen lady (ماها کیازاده)کاربر انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 200 بازدید, 13 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته عکس شخصیت رمان ها
نام موضوع رمان بزرگ‌زاده‌ی متواری|pen lady (ماها کیازاده)کاربر انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع pen lady
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط pen lady
موضوع نویسنده

pen lady

سطح
2
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
694
5,847
مدال‌ها
5
به نام خدا

نام رمان: بزرگ‌زاده‌ی متواری(فصل دوم زیبای سلطنتی)

نام نویسنده: pen lady (ماها کیازاده)

ژانر‌ها: عاشقانه، تاریخی، درام

خلاصه:
عشق شاهدخت به او لحظه به لحظه بیشتر می‌شد، دلداده‌تر می‌شد؛ اما زندگی ورق جدیدش را نمایان کرد و فاصله‌ای طولانی بین آن‌ها انداخت. سرانجام زمانی که شعله‌های عشق‌ِ پدرام قصر را می‌سوزاند، زمانی که کلمه‌ی متواری کنار اسم شاهدخت قرار گرفت، زمانی که عشقی جدیدی در قلب کوچک قُل شاهدخت شکوفه زد او... .


 
موضوع نویسنده

pen lady

سطح
2
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
694
5,847
مدال‌ها
5
مقدمه:
با اولین برخورد، چشمان اقیانوسی‌ات دنیایَم را فتح کردند.
با اولین دیدار جدال مغز و قلبم آغاز گشت.
مغزم مقام را پیش کشید تا از بزرگ شدن جوانه‌ی عشق روییده در قلبم جلوگیری کند؛ اما قلبم دیوانگی کرد و نگذاشت.
مغزم ثروت را پیش کشید، قلبم خندید و نگذاشت.
مغزم سن را پیش کشید و قلبم به جنون رسید و نگذاشت.
چون خواستار تلنگری عظیم بود.
خواستار عشق بود!
عشق به یک رعیت!
عشق شاهدختی به یک رعیت!

*سخنی از نویسنده: این رمان زاده‌ی تخیل منه و هیچ یک از اتفاقات، اشخاص و مکان‌ها واقعی نیست.
برای خوندن فصل دوم حتماً حتماً فصل اول(رمان زیبای سلطنتی) رو مطالعه کنید.
 
موضوع نویسنده

pen lady

سطح
2
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
694
5,847
مدال‌ها
5
من متاسفانه عکسی که به اون دوره بخوره پیدا نکردم برای همین عکس افرادی رو گذاشتم که شخصیت‌هام از روی اونا ساخته شده
امیدوارم لذت ببرید
InShot_۲۰۲۳۰۵۳۱_۱۵۰۱۱۴۱۵۸.jpg InShot_۲۰۲۳۰۲۰۴_۱۳۳۱۰۷۱۵۱.jpg
 
بالا پایین