جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی رمان رمان جادو ممنوع

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط .Belinay. با نام رمان جادو ممنوع ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 288 بازدید, 0 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع رمان جادو ممنوع
نویسنده موضوع .Belinay.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط .Belinay.
موضوع نویسنده

.Belinay.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
499
5,085
مدال‌ها
2
نام اثر: جادو ممنوع
نویسنده: کریس کالفر
مترجم: الهام فیاضی
انتشارات: انتشارات پرتقال

درباره‌ی کتاب جادوهای همیشگی 1: جادو ممنوع!​

تصور کنید در سه اقلیم از چهار اقلیم سرزمین، برای هرکس که حتی ذره‌ای به جادو اعتقاد داشته باشد، مجازات مرگ تعیین شده و پادشاه اقلیم جنوبی هم که کمی مهربان‌تر است، مجازات جادو را حبس ابد با اعمال شاقه می‌داند. در این میان سرزمینی هم هست به نام سرزمین میانی که بین مرز سرزمین‌ها قرار دارد و جادوگرها، کوتوله‌ها، پریچه‌ها، دیوها، جن‌ها و غول‌ها از دست آدم‌ها به آنجا فرار می‌کنند. حال چه اتفاقی می‌افتد اگر یک زن جوان با پادشاه مهربان‌تر! به مذاکره بنشیند و از او درخواست‌هایی مبنی بر قانونی‌کردن جادو داشته باشد؟ فکر می‌کنید او چه پیشنهادی به چمپیون چهاردهم که خیلی هم غُرغُرو تشریف دارد، می‌دهد؟ به‌ویژه وقتی برای پادشاه توضیح دهد که دو نوع جادوی سیاه و سفید وجود دارد که ذات‌شان با هم متفاوت است.

در سرزمین جنوبی یک دختر باهوش به نام بریستال اورگرین هم زندگی می‌کند که بر حسب اتفاق، دختر قاضی سخت‌گیر و قانون‌مداری است که کتاب‌خواندن را برای دخترها ممنوع کرده، اما دخترک آن‌قدر به کتاب‌خواندن علاقه دارد که شب‌ها دور از چشم همه و به‌خصوص پدرش، کتاب‌های برادرش را می‌خواند. کریس کالفر (Chris Colfer) در داستان جادوهای همیشگی 1: جادو ممنوع! (A Tale of Magic)، سرزمینی خیالی خلق کرده که در آن عده‌ای به‌عنوان جادوگر به دنیا می‌آیند و به این خاطر مورد تبعیض واقع می‌شوند، اما قهرمان‌های قصه‌ی او با این باورهای اشتباه مقابله می‌کنند تا حق‌شان را بگیرند.

مجموعه کتاب‌های جادوهای همیشگی​

مجموعه کتاب‌های جادوهای همیشگی نوشته‌ی کریس کالفر در سه‌جلد به زبان انگلیسی منتشر شده است. تاکنون دو جلد از این مجموعه به ترتیب به نام‌های «جادو ممنوع» و «انجمن مخوف» در انتشارات پرتقال و با ترجمه‌ی الهام فیاضی به چاپ رسیده است. موضوع این کتاب‌ها که در فضایی تخیلی و فانتزی نوشته شده، تقابل جادوگرها با باورهای اشتباه مردم و سیاستمداران است.

جوایز و افتخارات کتاب جادوهای همیشگی 1: جادو ممنوع!​

  • دریافت جایزه‌ی انتخاب والدین در سال 2020
  • حضور در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های مستقل
  • حضور در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز

نکوداشت‌های کتاب جادوهای همیشگی 1: جادو ممنوع!​

  • یک ماجراجویی کاملاً رضایت‌بخش. (Publishers Weekly)
  • یک فانتزی پویا و جذاب که باعث می‌شود خوانندگان تا دیروقت بیدار بمانند و رؤیاهای بزرگ ببینند. (School Library Journal)
  • کالفر با طرح قصه‌های افسانه و پری، به خواننده‌های کتابش این امکان را می‌دهد تا در مورد موضوعاتی مانند هویت و پذیرش گفت‌وگو کنند. (Booklist)

کتاب جادوهای همیشگی 1: جادو ممنوع! برای چه کسانی مناسب است؟​

این کتاب برای رده‌ی سنی نوجوان نوشته شده است و به تمام کسانی که به دنیای جادو و فانتزی علاقه دارند، پیشنهاد می‌شود.

با کریس کالفر بیشتر آشنا شویم​

کریس کالفر سی‌ودوساله است و خود را تحت‌تأثیر کتاب‌های هری پاتر نوشته‌ی جی. کی. رولینگ می‌داند. او نویسنده‌ی پرفروش نشریه‌ی نیویورک‌تایمز و برنده‌ی جایزه‌ی گلدن گلاب برای نقش‌آفرینی در سریال Glee در سال‌های 2009 تا 2015 است. در سال 2011 مجله‌ی تایمز کریس کالفر را به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین افراد جهان معرفی کرد. ازجمله آثار او می‌توان به کتاب‌های «سفر به سرزمین سرگردانی» و «آخرین نبرد» ترجمه‌ی الهام فیاضی اشاره کرد.

در بخشی از کتاب جادوهای همیشگی 1: جادو ممنوع! می‌خوانیم​

ریستال آن روز در مدرسه‌ی چریوت هیلز برای همسران و مادران آینده، یاد گرفت برای مهمان سرزده چقدر چای درست کند، برای دورهمی‌های رسمی چه پیش‌غذایی بپزد و چطور دستمال را به شکل کبوتر تا کند و یک عالمه مطالب جذاب دیگر. آن‌قدر با بی‌میلی و کلافگی این‌طرف و آن‌طرف را نگاه کرد که نزدیکی‌های آخر کلاس چشمانش درد می‌کرد. معمولاً سر کلاس بهتر می‌توانست ناراحتی‌اش را پنهان کند، ولی حالا که کتاب خوبی در خانه نداشت که به انتظار آن دلش را خوش کند، سخت‌تر می‌توانست روی احساسش سرپوش بگذارد.

برای تسکین ناراحتی‌اش به آخرین صفحه‌ی کتاب ماجراهای تیدبیت توییچ فکر کرد که دیشب، قبل از اینکه خوابش ببرد، خوانده بود. قهرمان داستان، موش صحرایی‌ای به نام تیدبیت، در گیرودار جنگ با اژدهایی خشمگین از صخره‌ای آویزان مانده بود. همین‌طور که از جلوی آتش سوزان اژدها جاخالی می‌داد و از لبه‌ی صخره‌ای به لبه‌ی صخره‌ی دیگر تاب می‌خورد، چنگال‌های کوچکش کم‌کم خسته می‌شدند. با آخرین رمقی که در تنش مانده بود شمشیر کوچکش را به سوی اژدها پرتاب کرد. امیدوار بود شمشمیرش اژدها را زخمی کند و او بتواند از صخره بالا برود و نجات پیدا کند.

«دوشیزه اورگرین؟»

شمشیر تیدبیت معجزه‌آسا در هوا پرواز کرد و توی چشم اژدها فرورفت. اژدها سرش را به سوی آسمان چرخاند، از درد نعره کشید و شعله‌های آتش را به دل آسمان شب فرستاد. وقتی تیدبیت داشت از لبه‌ی صخره پایین می‌خزید، اژدها دم نوک‌تیزش را مثل شلاق کوبید و موش را از صخره‌ای که به آن چسبیده بود پایین انداخت. تیدبیت به سمت زمین سنگی زیر پایش سقوط کرد و همین‌طور دست‌وپا می‌زد تا دستش را به جایی یا چیزی بند کند...
 
بالا پایین