عنوان رمان:
عنوان داستان از دو کلمهی خاطرات + وارونه تشکیل شده. کلمات انتخابی ثقیل نیستن و سادهان. با هم ترکیب زیبایی درست میکنن و در ذهن مخاطب تا حدودی کنجکاوی ایجاد میکنن.
کلمهی خاطرات دارای ۴۰ درصد کلیشه و کلمهی وارونه دارای ۲۰ درصد کلیشه هست که با هم ۶۰ درصد کلیشه رو تشکیل میدن و عنوان داستان از کلیشهی زیادی برخوردار هست. که البته با ترکیبشون انتخاب قشنگیه.
با ژانر عاشقانه ارتباط داره اما با ژانر اجتماعی ارتباط چندانی نداره.
عنوان با محتوا و مقدمه همخوانی داره اما ارتباطی با جلد داستان نداره.
ژانرها:
برای انتخاب ژانر از دو ژانر اجتماعی و برای مکمل اونطوری که من حدس میزنم عاشقانه چون تا حال حاضر توی میانه ژانر عاشقانه دیده نشده و احتمالاً جلوتر شاهدش هستیم.
خلاصه و مقدمه بیشتر با ژانر عاشقانه ارتباط داشتن اما با ژانر اجتماعی ارتباط نامحسوسی میتونن داشته باشن. در رابطه با میانه ژانر اجتماعی مرتبط هست اما عاشقانه خیر. اجتماعی مثل استبداد پدر، مرگ غمانگیز مادر، اختلافات و ... عاشقانه هم فعلاً که دربارهی عاشق شدن سوسن چیزی گفته نشده، احتمالاً که باید منتظر ادامهش بمونیم.
خلاصه رمان:
توی خلاصه بازی با کلمات به خوبی انجام شده و استفاده از کلمات ثقیل اونقدر زیاد نیست که موجب آزرده شدن خواننده شه. ترکیب کلمات و جمله سازی باعث شده خلاصهی زیبایی تشکیل بدین. البته خلاصه تا حدودی کلیشهای هست اما بازی با کلمات این رو پوشش داده.
جلد رمان:
جلد انتخاب زیبایی هست. دختریه که در حال اشکریختنه و ویولون و دفتر موزیکش. در رابطه با ویولون میشه اشاره کرد به ویلون زدن حمید. اما با خلاصه که عاشقانه هست و جلد و تقریبا عنوان و ژانرها ارتباط نداره. ژانری که بیشتر بهش میخوره ژانر تراژدی هست و بیشتر احساسی هست.
مقدمه:
مقدمهی انتخابی نوشتهی فرد دیگهای هست و خودت هم ذکر کردی که نوشتهی چه کسی هست. بهتره مقدمه رو خودت بنویسی اما مقدمه انتخابی رابطهی خوبی با خلاصه، محتوای داستان، ژانرها و عنوان اما در رابطه با جلد خیر. ارتباطی با جلد داستان نداره.
آغاز:
آغاز رمان در رابطه با دختری هستش که با ماشین پدرش و رانندهی پدرش از کوچه و خیابان ها عبور میکنه و در مسیر خونه هست و بغض با دلیل نامعلومی داره و وقتی به خونه میرسه درباره اختلافات پدرش و خالهش و استبداد و سختگیری و تعصب پدرش. اما توصیفات ابتدای رمان خیلی زیاد بود. آغاز خوبی داره اما برای ابتدای رمان توصیفات خوبه تا خواننده با داستان آشنا بشه اما این مقدار از توصیفات هم خیلی زیاده و باعث دلزدگی خواننده میشه. به عنوان یه خواننده مایل به ادامهی رمان نمیشم.
میانه:
میانه خوب و جذابه. مثل اصرار فروغ و فروزان در رابطه به رفتن به خونهی خالشون و مخالفت پدرشون. استبداد پدرشون و تعصبات بیحد و مرز و دست و پا گیر و به میان کشیدن حکومت شاهی و... یه ایرادی که وجود داره اینه ژانر عاشقانه هنوز در داستان تا به اینجای کار دیده نشده. میانه با جلد همونطور که گفتم حلد تقریبا تراژدی مانندی دارین همخوانی داره اما با مقدمه و خلاصه که دربارهی عشق و عاشقی هست خیر. تا به الان رمان قسمت اوجی نداشته که به نظر جذاب بیاد و تنها قسمتی که از باقی بهتر نواختن ویولون توسط حمید هست.
لحن و بافت:
بافت رمان ادبیه و به خوبی رعایت شده. البته بعضی قسمتهای میشه دید که کلماتی که باید ادبی نوشته بشن به صورت محاورهای نوشته شدن. دربارهی لحن هم
دیالوگهای ادبی و مونولوگهای ادبی. این هم رعایت شده البته باز هم این اشکال محاورهای نوشتن کم و بیش دیده میشه. مثل نوشته (رو) توی جملههای ادبی.
سیر رمان:
سیر رمان از حالت متعادل خارجه و خیلی کند پیش میره و باعثش توصیفات بیش از حدی که در رمان قرار داره هست.
به عنوان یه خواننده ترجیح میدم اتفاقات رو پیش از این بخونم و انقدر درگیر توصیفات و حاشیهها نباشم. و بعد از سی پارت هنوز شاهد ژانر عاشقانهلی که ذکر کردین نشدیم.
دیالوگها و مونولوگها:
میشه گفت تعادل بین دیالوگ و مونولوگ برقرار شده اما مونولوگها خیلی زیادترن و توصیفات زیادی رو توی خودشون جا دادن که از اندازهی مناسب خارجه.
شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی درونی و ظاهری به خوبی و تقریباً غیر مستقیم انجام شده. شخصیت درونی مثل استبدادی بودن پدر فروغ و احساس تعصبی که داره و شخصیت ظاهری مثل هیکل چاق و سر تاسی که دورش موی گندمی پوشیده شده و چشمهای زاغ و سبز.
گاهی اوقات هم شخصیت پردازی مستقیمی داشتی مثل همون توصیف ظاهر پدرش.
توصیف مکان:
توصیفات مکان بیش از حد هست و باعث دلزدگی خواننده میشه توصیفات مکان میتونه کمتر و غیر مستقیمتر باشه. این توصیفات بعضی جاها خیلی زیاد میشن مثل آغاز رمان که فروغ در مسیر رفتن به خونهست.
توصیف صداها و آوا:
توصیفات صداها و آواها به اندازهی کافی و به خوبی رعایت شده.
توصیف احساسات:
از نظر من توصیف احساسات در رمانتون باز جا داره و میشه بیشترش کرد.
زاویه دید:
زاویه دید اول شخص هست و در طول رمان این به خوبی رعایت شده.
کشمکش و تعلیق:
کشمکش و تعلیق به خوبی در رمانت دیده میشه و رعایت شده. مثل اختلافات پدر فروغ با خالهی فروزان که دلیلش مجهول هست و در حال حاضر مشخص نیست. سختگیری های پدرشون و تعصبات و استبدادی که نسبت به فروغ و فروزان داره. گستاخی ها و رفتارهای حمید نسبت به فروزان. اما اونطوری که در خلاصه گفته شده باید یک عشقی به میان بیاد که تا به الان نیومده و این یه نکتهی منفیه که حتی اشارهای هم بهش نشده.
ایده و پیرنگ:
پیرنگ در حقیقت به اسکلت و اصل داستان گفته میشه. یعنی ایدهی اولیه داستان که به اون شاخ و برگ داده میشه.
ایدهی رمان شما تا به پارت سی رمان مشخص نیست و تنها پردازش به اون هست که تا به الان صورت گرفته. البته تا وقتی ایده مشخص نباشه پردازش هم مشخص نیست که به چه صورتی پرداخته میشه. با این حال میشه گفت ایده بد و پردازش خوب.
ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی به ندرت در رمانتون دیده میشه مثل استفاده از بعضی علائم نگارشی اشتباه و استفاده نکردن از اونا. ایرادات نگارشی مثل کلمات می دار چهار حروفی و حدا کردن اونها مثل
میشد✔ میشد✖️
️ایراداتی مثل محاورهای نوشتن در ادبی هم هست.
نقاط ضعف:
ژانر
آغاز
جلد
و...
نقاط قوت:
خلاصه
مقدمه
و...