جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

عکس شخصیت رمان در امتداد شفق| اثر زیبا

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته عکس شخصیت رمان ها توسط دلبر که جان فرسود از او با نام رمان در امتداد شفق| اثر زیبا ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 208 بازدید, 2 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته عکس شخصیت رمان ها
نام موضوع رمان در امتداد شفق| اثر زیبا
نویسنده موضوع دلبر که جان فرسود از او
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط دلبر که جان فرسود از او
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ممتاز
May
506
6,919
مدال‌ها
3
رمان: در امتداد شفق
ژانر: فانتزی، عاشقانه
نویسنده: زیبا سعیدی
عضو گپ نظارت (1)S.O.W
خلاصه: زمانی که شفق سرخیِ نگاهش را در امتدادِ زندگی برای اندکی توجه می‌تاباند، ستاره‌ای برای پیدا کردن عظمتش از جایگاهِ خودش عزل می‌شود تا با میلی پر شور و عطش، زندگی را طی کند. بدون آن‌که بداند قدم در چه راهی گذارده، شورشی که در جانش شعله‌ور شده را پنجره‌ای به سوی آرامشی ابدی قرار می‌دهد. حال باید دید که اشتیاق رسیدنش همانند آن پروانه‌ای می‌شود که با آتشِ ابدی، خیره در وجنات درد آرام‌آرام می‌سوزد یا که نه برعکس، همانند پروانه‌ای می‌شود که از این آتش، عشق را به ارمغان می‌آورد
. در حال تایپ - [در امتداد شفق] اثر «تی ناز نویسنده انجمن رمان بوک»
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ممتاز
May
506
6,919
مدال‌ها
3
f183f806b1d5be8b08b3f2a20bdf5fca.jpg
اینم اون موجودِ پلید که شیرین نمی‌دونست چیه«در ادامه می‌فهمیم کیه» سعی کردم مثلش پیدا کنم اما نبود.
من توی تصورم اون نوری‌های قرمز رنگ رو سفید و رخشان می‌دیدم و بدنش بدونِ هیچ گونه‌ خالی...
یکم اندامش درشت‌تر و پا و دست‌هاش مثلِ پنچه‌های عقاب ظریف و بلند!
 
بالا پایین