جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

نقد آثار کاربران [رمان در قفس عشق تو] اثر«زری» اختصاصی مخاطب رمان

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد کتاب کاربران توسط MHP با نام [رمان در قفس عشق تو] اثر«زری» اختصاصی مخاطب رمان ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,169 بازدید, 17 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد کتاب کاربران
نام موضوع [رمان در قفس عشق تو] اثر«زری» اختصاصی مخاطب رمان
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Leila Moradi
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,340
47,162
مدال‌ها
23
عکس بسم الله الرحمن الرحیم ❤️ با کیفیت بالا و طرح ساده و فانتزی - ماگرتا



نام رمان: درقفس عشق تو
نام نویسنده: زری
ژانر: عاشقانه
Negar_۲۰۲۲۱۱۲۷_۱۵۳۰۰۹.png
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

elahe.shab

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Nov
82
203
مدال‌ها
2
سلام عزیزم رمانتو خوندم خیلی داستان قشنگی داره پر از هیجان بالا و پایینو اینکه اصلا قابل حدس نیست که ممکن چه اتفاقی بیافته و دقیقا نقش مکمل نقش اصلی کیه ولی اشکالش در این بود به نظرم که اتفاقا خیلیی نزدیک بهم می‌افته بهتر آرومتر پیش بره و اینکه خیلی سریع وارد جریان شد داستان گاهی خیلی یه موضوع ساده بال و پر داده میشه یه جا که اوج اتفاق خیلی راحت و پیش و پاافتاده ازش میگذری ولی درکل داستان جالب و نویی من دوستش داشتم که تکراری نیست مثل مضمون ازدواج اجباری نمیدونم سریع عاشق شدن و... قلمت مانا❤️😘بدرخشی عزیزم
 

mojgan

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Oct
538
10,031
مدال‌ها
4
سلام عزیزم رمانت را خوندم جالب بود.اما گاهی جاها دقت نداشتی در ترتیب زمانی مثلا یه جاییی از داستان گفته بودی ه مامان بزرگ کیفم را گرفت ولی بعد از ان دختر داستان به آشپزخانه رفت و سلام کرد .یه چند جا این بی دقتی را داشتی .از طرف دیگر دختر داستان با یه مادربطزرگ زندگی می کنه و مادربزرگ ها امروزی فکر نمی کنند دختر داستان شب را بیرون از خونه سگری میکنه در صورتی که صبح مادربزرگ زنگ می زنه و می گه چرا نیومدی خونه در صورتی که این نگرانی را باید در طول شب نشان میداد و مرتب با شخصیت اول تماس می گرفت نه اینکه سرسری از این موضوع بگذره کسی که واسه اینکه خونه خاله بری اینقد رنگرانه واسه یه شب بیرون می دون اینقدر ریلکس نیست . موضوع دیگه اینکه خاله هرکسی بخصوص اگر دختر ش همسن طرف باشه و خونه اش هم ده دقیقه فاصله داشته باشه می دونه که دختر خواهرش تو دانشگاه درس می خونه و ماشالله بزرگ شده به نظرم این تکه را حذف کنی بهتر دز کل رمانت جالب بود و من را تشویق به خوندن ادامه ش می کرد .اگر کمی دقت در جزییانت و رفتار بزرگترها کنی رمانت خیلی موفق میشه.امیدوارم که آینده ای درخشان د رانتظارت باشه :love:
 

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,175
9,176
مدال‌ها
7
سلام جانا رمانت رو خوندم،اولین چیزی که خواننده می‌بینه و تصمیم به خوندن میگیره عنوانِ که خوب قفس، عشق اسم های بودن که تو خیلی از رمان‌ها استفاده شدن میتونستی از مترادف‌شون استفاده کنی.پارت اول رمانت هم اطلاعات رمان رو یک دفعه دادی میتونستی کم‌کم اطلاعات رو بدی. اما نقط قوت رمانت این بود که ایده و پیرینگ تازه‌ی داشت، از کشمکش مناسبی هم برخوردار بود. از خوندن رمانت لذت بردم، قلمت مانا🌹
 

نگین.ب.پ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
139
1,505
مدال‌ها
2
سلام خسته نباشید، ایده رمان بد نبود، اما سیر رمان بسیار تند و سریع بود، شروع رمان هم کلیشه و تکراری که به نظرم در این مورد حتما تجدید نظر کنید، اکثر رمان خونا ببینن اولش اینجور شروع شده اصلا ادامش نمیدن چون فکر میکنن تکراری هست، حتی اگه ایده‌ی نو و جدیدی باشه...
خوب می‌نویسید، اما به جملات پر و بال نمیدید، مثلا قبل از دیالوگ‌ها احساسات شخصیت‌ها رو بیان کنید، اینجوری برای مخاطب بهتر جا میوفته...
شخصیت پردازی هم می‌تونید بهتر باشید، قبل از نوشتن رمان برای شخصیت‌ها شناسنامه درست کنید می‌تونه خیلی بهتون کمک کنه.
نقاط ضعف: سیر رمان، جمله سازی، حس آمیزی، شخصیت پردازی
نقاط قوت: ایده، کشمکش‌ها، مکانها، اول شخص بودن...
بزار ذهنت هر آنچه تصور می‌کنه بنویسه، مانعش نباش... قلمت ماندگار دوست عزیز
 

_Morvarid_story

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Oct
891
2,611
مدال‌ها
5
دوست خوبم من تا پارت ۳۱ رمان رو خوندم؛ موضوع جالب و غیرقابل پیش‌بینی هست اما، به نظر من سیر اتفاقاتی که می‌افته خیلی بیش از حد سریع و از اون سریعتر تعداد شخصیتهایی هست که دائم در حال اضافه شدن هستن. بعضی جملات از لحاظ موقعیت زمانی دچار مشکل هست یعنی برای شخصی که در زمان حال هست و وجود داره از فعل گذشته‌ای مثل بود استفاده کردی. و یک نکته‌ی خیلی مهم راجع به دو شخصیت رومینا و رامیاد که گویا عشقی بینشون شکل گرفته!!! رومینا و رامیاد هردو از یک مادر هستن و جالب این‌که هردوی اون‌ها از این موضوع مطلع هستن!!! این دو نفر خواهر و برادر به حساب میان و قاعدتاً به هم محرم و ازدواجشون حرام هست! امیدوارم که در ادامه بازهم سورپرایز بشیم و این موضوع که خیلی مهمه حل بشه.
با آرزوی موفقیت هرچه بیشتر شما
 

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,758
32,349
مدال‌ها
7
همکاران گرامی بابت نظرهاتون خیلی‌خیلی متشکرم و خیلی خرسندم که از رمانِ بنده راضی بودید و مورد علاقه‌ی شما بوده.
راجب یه سری مشکلات هم که گفتید برای بهتر شدن رمانم پس از نقد شدن پیگیری خواهم کرد🌹🌹
رمان‌های دیگه هم نوشتم اگر دوست داشتید بخونید.
 

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,758
32,349
مدال‌ها
7
دوست خوبم من تا پارت ۳۱ رمان رو خوندم؛ موضوع جالب و غیرقابل پیش‌بینی هست اما، به نظر من سیر اتفاقاتی که می‌افته خیلی بیش از حد سریع و از اون سریعتر تعداد شخصیتهایی هست که دائم در حال اضافه شدن هستن. بعضی جملات از لحاظ موقعیت زمانی دچار مشکل هست یعنی برای شخصی که در زمان حال هست و وجود داره از فعل گذشته‌ای مثل بود استفاده کردی. و یک نکته‌ی خیلی مهم راجع به دو شخصیت رومینا و رامیاد که گویا عشقی بینشون شکل گرفته!!! رومینا و رامیاد هردو از یک مادر هستن و جالب این‌که هردوی اون‌ها از این موضوع مطلع هستن!!! این دو نفر خواهر و برادر به حساب میان و قاعدتاً به هم محرم و ازدواجشون حرام هست! امیدوارم که در ادامه بازهم سورپرایز بشیم و این موضوع که خیلی مهمه حل بشه.
با آرزوی موفقیت هرچه بیشتر شما
عزیزم در پارت‌های دیگه متوجه می‌شید که رامیاد برادرش هست یا خیر🌹
ولی پارت‌های بعدی رو شنبه می‌ذارم چون نقد رمانم تا جمعه شب طول میکشه و امکان پارت گذاری ندارم🤍
 

*SHAKIBAgh*

سطح
2
 
کَشیپ شِرلی
کاربر ویژه انجمن
May
1,262
15,328
مدال‌ها
5
سلام وقت بخیر
برای سهولت در نتیجه‌گیری و راحتی شما، مقدمه چینی و تکرار مکررات را کنار گذاشته و نکاتی که عرض می‌کنم نقاطی است که در آنها آن گونه که باید، عملکرد رضایت بخشی نداشته‌اید. تکرار می‌کنم، این متن تنها حاوی نقاط ضعف این رمان است و اگر در مورد رکنی سخنی گفته نشد، یعنی در آن رکن عملکرد مطلوبی داشته‌اید.
در ابتدا، خلاصه‌ای که برای رمان در نظر گرفته‌اید حالت مقدمه‌گونه دارد و کوتاه است و چیزی از مسیر و روند و محوریت رمان به مخاطب عرضه نمی‌دارد. اشاره نامحسوسی به ژانر عاشقانه دارد اما این رضایت‌بخش نیست و باعث افت کیفیت کار می‌شود.
آغاز در قفس عشق تو متاسفانه درگیر کلیشه‌ است و نویسنده‌های بسیاری از این طریق استارت کار خود را زده‌اند. فکر میکنم دوستان به حد کفایت از این موضوع گفته اند.
غالب توصیفات به خصوص توصیفات چهره و ظاهر مستقیما صورت گرفته‌اند.
رمان سیر تندی دارد و گاها به حاشیه میرود. نویسنده عزیز می‌تواند با پردازش بیشتر اتفاقات اصلی و با استفاده از توصیفات مکان و فضاسازی و شخصیت پردازی بیشتر، از این سیر تند کاسته و آن را به حد مطلوب برساند.
نیازی نیست ابتدای هر پارت شماره آن را ذکر کنید. پست‌ها # دارند.
اگر جملات مونولوگ مربوط به هم را پیوسته و بند بند قرار دهید کار راحت تر می‌شود. البته این مورد ضعف نیست و یک پیشنهاد است.
در مونولوگ‌‌ها اگر به مکث طولانی مدت نیاز دارید از ؛ استفاده کنید. استفاده بیش از حد از ... صحیح نمی‌باشد.
گاها افعال کاربردی آن گونه که باید حق مطلب را ادا نمیکنند و به یکدست بودن متن آسیب میزنند.
برای مثال:
خیلی خسته شدم پدرم که مرد رایسا هم که یه شیطانِ تمام ماننده و مهر و محبت مادری توی کتش نمی‌ره.
به نظرم تمام عیار ترکیب مناسب تری هست.

دیگر موارد در سطح مطلوبی قرار دارند. قلمتان سبز
SHAKIBA.gh
 

دختر خوب

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,625
40,503
مدال‌ها
25
سلام
اوقات به کام
اگه بخوایم نقد رو از عنوان شروع کنیم... .
عنوانتون از چهار بخش و سرشار از کلیشه بود، به خلاصه، ژانر، مقدمه و بدنه ارتباط کمرنگی داشت، اسم رمانتون یک مخاطب رو نمی‌تونست به طور کلی جذب کنه.
خلاصه‌ی رمانتون کم و هنچنین مثل مقدمه بود، خلاصه باید با مقدمه، بدنه و اسم رمان مرتبط باشه و اینکه بخش کنی از رمان رو به صورت معما درخودش جای داده باشه تا بتونه مخاطب رو به ادامه‌ی خوندن رمان جذب کنه.
شروع رمانتون هم که از برگشتن شخصیت اصلی رمان یعنی رومینا از دانشگاه به خونه شروع شد و این کلیشه‌ای بود.
از توصیفات چهره که کلا به صورت مستقیم بود و اینکه به بقیه‌ی توصیفات همچون آوا، مکان و... چیزی نبود.
داستانتون سرعتش زیاد بود خواهرم، مگه شیر دنبالت میده؟ اونقدری تنده که گیج میشه مخاطب و اینکه اتفاقات تقریبا کلیشه بود.
اگه پردازش رو گسترده‌تر کنی به طوری که اتفاقات پشت سر هم نباشه خوب میشه
اشتباهات نگارشی هم داشتی
مطمعن✗
مطمئن✓
سانیم✗
سانتیم✓
جنازش✗
جنازه‌ش✓
بقیش✗
بقیه‌ش✓
و کلمات دیگه
قلمتون مانا بانو 💐
 
بالا پایین