جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی رمان دسته‌‌ی دلقک‌ها

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته گفتگو متفرقه کتاب توسط DELVIN با نام رمان دسته‌‌ی دلقک‌ها ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 130 بازدید, 4 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته گفتگو متفرقه کتاب
نام موضوع رمان دسته‌‌ی دلقک‌ها
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DELVIN
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,217
مدال‌ها
10
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,217
مدال‌ها
10
کتاب دسته‌ی دلقک‌ها اثر لویی فردینان دِتوش که «سلین» نام مستعار اوست می‌باشد. نویسنده‌ای فرانسوی که اولین کتاب خود را در سن ۳۸ سالگی منتشر کرد و بلافاصله با انتشار کتابش تمام جامعه‌ی ادبی را انگشت به دهان کرد. اولین اثر سلین سفر به انتهای شب بود.
 
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,217
مدال‌ها
10
در ابتدای کتاب دسته‌ی دلقک‌ها خود سلین مقدمه‌ای نوشته است که در آن همه خوانندگان کتابش را به صبور بودن دعوت می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد زود قضاوت نکنند. همان‌طور که گفته شد سفر به انتهای شب اولین رمان سلین بود، اما منتقدان رمان مرگ قسطی او را بهترین اثرش می‌دانند، منتقدانی که زمانی مرگ قسطی را به شدت کوبیده بودند. سلین در این مورد می‌نویسد:
مرگ قسطی، اگر یادتان باشد، با چنان موجی از مخالفت روبه‌رو شد که از نظر شدتِ نفرت و کینه و غرض‌ورزی شبیهش کم‌تر دیده شده بود! همه منتقدهای ادبی از سر تا ته، ریز و درشت، کلهم‌اجمعین، کشیش‌ها و کشیش‌دوست‌ها، فراماسون‌ها، جهود‌ها، آقایان محترم و بانوان محترمه، عینکی‌ها، پچ‌پچو‌ها، ورزشکارها، خارِشکی‌ها، همه «لژیون»دارها، همه و همه تف و لعنتش کردند، همه علیهش سی*ن*ه جر دادند و کف به لب آوردند.
پخ پخ! تمام!
بعد آب‌ها از آسیاب افتاد و امروزه روز مرگ قسطی محبوبیتش از سفر به انتهای شب هم بیشتر شده. حتی همه کاغذمان را باید بگذاریم برای چاپ این یک کتاب! مایه رسوایی است!
این‌جوریست وضع…
 
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,217
مدال‌ها
10
پشت جلد کتاب دسته‌ی دلقک‌ها آمده است:

دسته‌ی دلقک‌ها در کنار سفر به انتهای شب و مرگ قسطی که آن دو نیز به فارسی ترجمه شده‌اند، از مهم‌ترین آثار سلین، نویسنده‌ی عصیانی و سنت‌ستیز فرانسه‌ی پس از جنگ اول است. ماجرا در زمان جنگ اول می‌گذرد، در محلات پایین‌شهری لندن، شهری دچار ویرانی‌های جنگ و پناهگاهی برای عناصر وازده‌ای که می‌کوشند از گذشته‌ی خود بگریزند. سلین با تفاله‌های جامعه، آدمکش‌ها، واسطه‌ها، قاچاقچی‌ها، بدکاره‌ها، معتادان، ولگردان و جنایتکاران محشور می‌شود. گویی آنان را درک می‌کند و تیزبینانه و بدبینانه، با حالی از انزجار و نفرت، به جامعه‌ای در حال تباهی و تجزیه می‌نگرد. «دلقک‌بازی»‌های قهرمانان این کتاب، درگیری دائمی‌شان با «گزمه» و «عسس»، آنارشیسم حاکم بر روحیه و رفتارشان، در ظاهر جلوه‌ی یک نمایش عروسکی را دارد اما در باطن تراژدی عظیمی است که سلین استادانه با این بازیگران خلق کرده است.
 
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,217
مدال‌ها
10
جملاتی از متن کتاب دسته‌ی دلقک‌ها
گرومب گرومب! بادابووم… ویرانی عظیم!… سرتاسر خیابان کناره رودخانه می‌شود خرابه!… همه شهر اورلئان زیرورو می‌شود و توی گران کافه صدای رعد… یک میز کوچک پر می‌زند و هوا را می‌شکافد!… پرنده مرمری!… می‌چرخد و می‌زند و پنجره‌ روبه‌رو را هزار تکه ریزریز می‌کند!

با کوله بار توصیه های پدر مادر راه افتادیم توی عالم وجود. اما در مقابل مسایل زندگی به دردی نخوردند. دچار دردسرهایی شدیم یکی از یکی افتضاح تر. به هر جزایی که بود از این معرکه های نحس سر بیرون آوردیم، اما درب و داغان، پوزموروک مثل خرچنگ پس پَسَکی، دست و پا شکسته. گاهی هم از حق نگذریم، توانستیم خوش بگذرانیم، با هر گُهی که بود، اما مدام با این دلشوره که مبادا بدبختی ها دوباره شروع بشود…که همیشه هم دوباره شروع شد…یادمان باشد! اغلب شنیده یم که می گویند جوانی را توهم به باد می دهد. جوانی ما بدون توهم به باد رفت!…باز هم آسمان و ریسمان!…به نظر من که…هر چه هست از همان اول است. از همان اول حقیر به دنیا آمده ایم، از همان اولش باخته بودیم.

ما اصلاً گناهکار دنیا آمده بودیم! بله که سرنوشت‌مان این بود که برویم جنگ! دلقک‌هایی بودیم، یکپارچه گوشتِ خالی، با یک شماره! عمله‌ی مسلسل! شماره‌ی به دردنخور! بیخودی!… بشر پنج لیتر خون بیشتر نیست!… این حقیقت را وقتی می‌فهمی که دیگر کار از کار گذشته!… با نگاه اول، متوجه تفاوت نمی‌شوی! نمی‌فهمی که همه‌ی کره‌ی زمین، چیزی نیست جز یک گردونه‌ی قمارخانه!… با شماره‌های خوب و شماره‌های بد!… آنهایی که قرارست همیشه لای لحاف باشند!… آنهایی که دنیا آمده‌اند که بروند سربازی!… اولش که نگاه می‌کنی، همه یک‌جور به نظر می‌آیند!… همه‌ی بنی آدم عین هم، فله‌ای! اما ارواح عمه‌ت! خیال کرده‌ای!…
 
بالا پایین