به نام خدا
نقد رمان دم جنبانک
منتقد: @HASTI JBR
اثر : @Bahar◇6
️
عنوان رمان:
عنوان دم جنبانک بود عنوان جالبی هست و از نظر من کنجکاو کنندگیاش سطح خوبی داشت دمجنبانک ارتباطی با ژانر نداره ولی ارتباطی که بهار خانم بهش دادند جالب بود مخصوصا ژانر جنایی تکراری نبود و در کل خوب بود نام پرنده ای سبک بال بود که شکل گنجشک بود و طلوع هم میتونیم به این پرنده ربط بدیم
ژانر رمان:
ژانر جنایی به رمان میخورد و اینم نکته مثبت بودن ولی من اصلا ژانر عاشقانه رو ندیدم فانتزی هم نقش زیاد مهمی نداشت پس بهتره تمرکز بیشتری روی ژانر فانتزی و عاشقانه بیشتر کار کنید که رمان جذاب تر بشه هر چقدر سه ژانر بیشتر به چشم بخوره بهتر و بهتر میشه و به مرور مشکل کاملاً حل میشه و یک کار دیگه هم میتوانند بکنین اینه که پارت ها رو ویرایش کنید و به رمان عاشقانه رو اضافه کنید
مثلاً
فلج شدن کسری یا کشته شدن امید نشان از ژانر جنایی بود
جلد رمان:
از نظر من جلد رمان با ژانر ها ارتباطی نداشت تکست مناسب نبود اصلا به ژانر ها نمیخورد بیشتر با ژانر تراژدی یا درام بود. درکل در این بخش اصلا خوب عمل نشده بود بهتره که دوباره جلد رو بزنند حتما درخواست بدید
خلاصه رمان:
خب خلاصه رمان، کوتاه نبود و بلند هم نبود تقریباً متوسط خلاصه جالب و کنجکاو کننده ای داشت دارای کلمات ثقیل نبود و این از نظر من خوب بود چون خواننده کاملا متوجه میشد دارای جمله باز بود و این خواننده رو کنجکاو میکرد و با ژانر ارتباط داشت تشبیه های جالبی داشت خلاصه جذاب بود در خلاصه علامت های نگارشی خوب بود .(از خلاصه ای خوب برخوردار است)
مقدمه:
تقریباً با ژانر مرتبط بود کلیشه ای نبود توصیفی زیبا داشت ولی غلط های املایی درش وجود داشت از تشبیه ها خوب استفاده نکرده بود مثلاً کرگردن  کرگدن✓ در کل مشکلات کوچکی داخلاش وجود داشت. خیلی قشنگ بود ولی ربط دم جنبانک با کرگدن زیاد جالب نبود و از نظر من کمی بچگانه بود بهتره این قسمت رو یا حذف کنید یا قشنگتر تشبیه کنید
شروع رمان (نقطه آغازین):
آغاز تکراری نبود تقریباً نو بود از نظر من جذابیت زیادی نداشت و میتونست بهتر باشه پیچیده نبود ولی با ژانر ها مرتبط نبود.توصیفات آروم و خوب بود نه طوری که یک عالمه شخصیت یک دفعه به قسمت اول هجوم بیارن میتونی یکی از ژانر ها رو در قسمت اول پر رنگ یا حداقل رده کمی از ژانر رو توش معلوم کنی
میانه رمان:
نقطه اوج داشت و توی نشان دادناش موفق بوده. نقطه اوج زمانی بود که طلوع گروگان گرفته شد یک قسمت مبهم در اونجا وجود داشت قسمتی بود که بعد از آن شلیک چی شد و این خواننده را کنجکاو میکند ولی باعث میشه خواننده سردرگم بشه ولی این ایراد نیست.
لحن (بافت متن):
کلمات ثقیل نداشت و این خوب بود که خواننده میتونست اطلاعات رو هضم کنه و لحن ادبی بود و به خوبی توانسته بود بنویسه ایرادات نگارشی برطرف بشه رمان خیلی بهتر میشه و میتونه قشنگ ادامه بده. نیم فاصله ها رو رعایت کنید درست نویسی هم میتونید داخل (
مهم - 🔶️اموزش جامع نکات ویرایشی آثار در حال تایپ، کاردبری | مطالعه اجباری برای نویسندگان)
مشاهده کنید
سیر رمان:
باید بیشتر روش کار بشه با سرعت بالایی شخصیت ها اضافه شدن و همینطور در اوایل رمان قسمت اصلی شروع شد بیشتر باید روش کار کنن یکم شخصیت های جدید سردرگم کننده بودن و ارتباط بین شخصیت ها اصلا معلوم نبود و بازم سردرگمی برای خواننده بود پس بهتره در قسمتهای بعدی روش کاملا کار بشه و شخصیت ها رو ربط بدید و با ژانر جنایی مرتبط بود.
دیالوگ و مونولوگها:
احساسات در نوع حرف زدن و صداها هویدا بود و این خیلی خوب بود اطلاعات زیادی به فرد ندادید این هم نکته مثبت به حساب میاد موقع هایی که نیاز بوده عمل کردید و در صدا ها اصالت معلوم بود این قسمت خیلی خوب عمل شده بود نوع صدا بیشتر پر رنگ کنید ولی بازم این قسمت ایراد نیست
شخصیت پردازی:
تند تند نبود ولی خیلی مبهم بود و من اصلا نتونستم ظاهر یا شکل رو تشخیص بدم و تجسم کنم مثلاً شخصیت امیر میگه به چشمان خاکستری زل زدم خب این قسمت میتونستند کمی زودتر شخصیت رو نشون بدن تا وقتی خواننده رمان رو میخونه سردرگم نشه که شخصیت امیر چه شکلی و طلوع چه شکلی بود و بعد از تعداد زیادی پارت(خیلی زیاد و با فاصله بود) اومدید و یکم باز روی شخصیت امیر کار کردید این مناسب نیست. بهتره آهسته بگید ولی نه طوری که خواننده متوجه چهره نشه بهتره ویرایش کنید من فقط متوجه شدم طلوع چه شکلیه اونم با دقت و چشمان امیر طوسی و...
مثلاً
دستش را داخل موهای شرابیاش برد
چشم.های سبزش گیرا بود
و.....
فضا سازی :
اصلا مناسب نبود و ضعیف عمل شده بود فضا ها مبهم بود و من فقط اطلاعات خیلی کمی از فضا دریافت کردم (خیلی کم) زمان خوب بود و شب رو از روز میشد تشخیص داد و فصل اصلا معلوم نمیشد در چه فصلی هستیم و توصیف نشده بود مکان رو نمیشد تشخیص داد که شخصیت ما کجاست و اونجا چه شکلیه وقتی رمان رو میتونید باید اون حس به آدم منتقل بشه در کل فضا سازی ضعیف بود. ( میتونید فضا ها رو ویرایش کنید مثلاً چه جایی طلوع ایستاده و کجاست اون اتاق چه شکلیه و.....)
توصیفات:
در شخصیت طلوع توصیفات بهتر بود از نظر مکان باز هم میگم ضعیف عمل کردن آوا ها هم خیلی خوب بود ولی شخصیت ها و شخصیت پردازی مجهول بود و نمیشد تشخیص داد کی به کیه و چه کسی چه شکلیه صدا خوب بود. شخصیت پردازی رو از اول همون طور که گفتم ویرایش کنید
شخصیت پردازی:
خوب عمل نشده بود توضیح سطحی بود و به سادگی رد شده بود.باید چش کار کرد تا به سطحی بالاتر برسه
مکان:
مکان هم خوب نبود باید بیشتر رو فضا کار میشد تا خواننده میفهمید کی کجاست و اونجا چه شکلیه توی چه جایی وایساده اتاق یا پذیرایی؟ اونجا چه شکلیه؟ و...
احساسات
به خوبی بیان شده بود از حالات صدا ها گرفته تا صدای جیغ و داد و...
کشمکشها:
کشمکش فیزیکی و ذهنی بود مثلاً طلوع برنامه رو میریزه که به مهران و آرشین بگه ولی وقتی اتفاق میوفته ناتوانی جسم روحی و درگیری ذهنی باعث میشه نتونه کارش رو درست انجام بده و همینطور آسم و بیماری طلوع و سرفه های مکرر بهتره کمی از این حالات کم کنید تا جذاب تر بشه و شخصیت اصلی شما رو همونطور که گفتید نشون بده
پیرنگ:
خوب بود و بد نبود ولی اتفاقات اصلی رمان پشت سر هم و خیلی تند پیش رفته بود خیلی در هم و بر هم اتفاق افتاد. و واقعا هیچکس نمیتونست درک کنه که برای چی پدر طلوع رو میخواستند و این توضیح کم باعث سردرگمی شده بود.( بیشتر توضیح بدید روی پیرنگ کار کنید )
بررسی ایده رمان
: ایده از نظرم نو بود پردازش هم نو بود تکراری نبود از رمانی بر گرفته نشده بود و این خیلی خوب بود جای تحسین داشت
ایرادات نگارشی (درست نویسی):
درست نویسی اصلا خوب نبود خیلی از جا ها اشتباه نوشته بودن یا درست نویسی رو رعایت نکردند دقت کافی رو نداشتن خیلی جا ها شده بود کلمات رو نصفه یا با چینش اشتباه باشه( مثلاً دخترم من یا پسر بهتره بنویسیم من دختر هستم یا پسر؟ از دخترم اشتباهه اگه دخترم درسته)
از علامت های نگارشی به خوبی استفاده کردند و این خیلی خوبه
باور پذیری:
رمان باورپذیری خوبی داشت بد نبود ولی قابل هضم هم نبود زیاد درهم برهم بود (بهتره باور پذیری رو بیشتر کنید میتونید بیشتر توضیح بدید ) در قسمت ها تند تند شخصیت ها رو وارد کردید و پشت سرهم اتفاقات مهم افتاد باور پذیری در مربوط کردن شخص ها به هم و به کار پدر شخصیت اصلی و.... کم بود و ضعیف روش کار باید بشه
کلیشه نویسی: این رمان کلیشهای نبود شخصیتها کلیشهای نبودند (کمابیش) نویسنده سعی در کلیشهای ننوشتن رمان کرد و واقعا قابل تحسینه من قسمت کلیشهای زیادی ندیدم
کلی: خب در کل رمان خوبی بود لذت بردم جالب بود اگه ایرادات کم رمان بر طرف بشه خیلی قشنگتر میشه قلم داستان زیبایی رو به تصویر کشیده بود.
نوع قلم:
قلمشون روان بود به خوبی توانسته بود بنویسه ولی کم به نکات دقت کرده بود بهتر میشد اگه بیشتر دقت میکرد و ایرادات و میگرفت. (دقت بیشتر باعث بهتر شدن قلم میشه )
زاویه دید:
خوب روش کار شده بود خیلی تند و گیج کننده نبود میتونم بگم هر شخصیت بجا بود و مواقع خوب و مناسب شخصیتها رو عوض میکرد و به تصویر میکشید.
هدف:
متاسفانه در این قسمت نمیشه الان هدف رو گفت و هدف مشخص نیست که چی میشه و این خوبه تا خواننده بتونه درک بهتری نسبت به رمان و دنبال جواب برای قسمت های بعدی
باشه.
هیچ رمانی بی عیب نیست.
رمان شما هم خیلی قشنگ بود
قلمتون مانا
قسمت هایی که نیاز به ویرایش دارند تا نویسنده آن را درست کند:
طاوان (تاوان)
کرگردن (کرگدن)
عمی (عملی)
همامطور (همانطور)
سرس (سرش)
آساسنسور (آسانسور)
بیلموی(بیامو)
لاقر (لاغر)
نسبتا(نسبتاً)
و.....
بهتره از اول ویرایش رو شروع کنند. از اونجایی که خیلی زیاد بود گفتم فعلا این ها رو بگم
به لینک زیر برن و مشکلات رو حل کنند
