سایه عزیزم
سلام
تم رمانت رو دوست دارم، قلم خوبی هم داری، کشمکشهای درونی و بیرونی خوبی رو تونستی تو سیر رمانت ایجاد کنی و همینطور شخصیتپردازی درونی که خیلی خوب اتفاق افتاده و خواننده میتونه بهخوبی برای هر شخصیت اخلاق خاصی رو در نظر بگیره
فقط چند تا نکته از دید یک منتقد
شروع رمانت با یک تعلیق خوب شروع میشه اما تقریبا هیچ توصیف مکان یا صدایی وجود نداره در حالیکه بهصورت بالقوه و طبق روندی که داره باید داشته باشه
البته تقریبا میشه گفت تا جایی که پارت گذاشتی توصیفات چندان وجود ندارن،
درباره توصیف احساسات هم میتونم بگم خوبه اما میتونه بیشتر هم باشه
همینطور درباره شخصیتپردازی بیرونی که چندان صورت نگرفته مثلا از گفتوگوهای رویا و منا متوجه اندام لاغر ایمان و در عوض چاقی برادرش میشیم اما چیز بیشتری دربارهشون وجود نداره یا شخصیتهای دیگه
عدم وجود این توصیفات و شخصیتپردازیها سیر رمان رو تند کرده اما چیزی که باعث شده سیر رمانت خیلی بیشتر از اونچیزی که بهخاطر توصیفات و شخصیتپردازی باشه، سیر سریعتری داشته باشه پرش از اتفاقاته
برای مثال در پارت دوم
کالسکه هانا را جلوتر برد و خودش برای برداشتن بسته مرغ ایستاد،خرید رفتن با وجود هانا که مدام شیطنت و بهانهگیری میکرد سخت بود
دستمال را حرصی و محکم روی میز شیشه ای کشید
شما در یک پاراگراف رویا رو در حال انجام دو کار نشون میدی
رویایی که در حال خرید کردنه
و رویایی که در حال تمیز کردن خونهاس
مخاطب بدون اینکه هیچ فاصله زمانی و مکانی رو ببینه وارد صحنه بعد میشه و این قطعا خواننده رو سردرگم میکنه
لبخند اجباری به ریما زد و رویش را برگرداند
و یا در صحنهای که حضور خانواده ایمان به خونه اونهاس، هیچ توضیح و توصیفی در اینباره وجود نداره و فقط با توضیح اینکه ریما نگاهش بده خواننده متوجه میشه که خانواده ایمان وارد شدن
صحنهها، مکانها و زمانهای متفاوت نیاز به توضیح و توصیف دارن تا برای خواننده مشخص بشه که چه اتفاقی داره میافته
و نکته دیگه اینکه حتما بین فواصل زمانی و مکانی داستانت از *** برای جدا کردن قسمتهای مختلف استفاده کن
و آخرین نکته اینکه بهنظر میاد که در متن رمانت نیمفاصلهها و فاصلهها چندان رعایت نشدن که بهتره حتما با ناظر رمانت صحبت کنی تا راهنماییت کنه
برات آرزوی موفقیت دارم عزیزم
قلمت مانا🌹