- Aug
- 8,032
- 27,720
- مدالها
- 8
معرفی رمان سورمه از هانیه فیض آبادی
خلاصهای از اثر:
به چهره اش چشم دوختم، باور نمی کردم او مال من باشد، گاهی چه قدر حس ششم انسان قوی می شود. آب دهانش را فرو داد و سیبک گلویش بالا پایین شد.
_ داریم کجا میریم بهراد؟
نگاهم کرد، دلم رفت که دو چندان اسیر نگاهش شود. به گفتن تنها یک کلمه اکتفا کرد:
_ سوپرایز...
بعدها با خود فکر میکردم که ایکاش دلی برایم میسوخت! کاش کسی میگفت، پاک کردن خاطرات سختتر از جان کندن است!...
کاش کسی تلنگر میزد که:
"کمتر خاطره بساز"... .

اسم رمان: سورمه |
به قلم: هانیه فیض آبادی |
قیمت چاپ اول: 35000 تومان |
تعداد صفحات: ۱۹۵ |
منبع:نشر آئی سا |
به چهره اش چشم دوختم، باور نمی کردم او مال من باشد، گاهی چه قدر حس ششم انسان قوی می شود. آب دهانش را فرو داد و سیبک گلویش بالا پایین شد.
_ داریم کجا میریم بهراد؟
نگاهم کرد، دلم رفت که دو چندان اسیر نگاهش شود. به گفتن تنها یک کلمه اکتفا کرد:
_ سوپرایز...
بعدها با خود فکر میکردم که ایکاش دلی برایم میسوخت! کاش کسی میگفت، پاک کردن خاطرات سختتر از جان کندن است!...
کاش کسی تلنگر میزد که:
"کمتر خاطره بساز"... .
آخرین ویرایش توسط مدیر: