هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایلهایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کردهاند حذف کنند.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
نام رمان: نفرین حلقه
نام نویسنده: آیناز
ژانرهای رمان: ترسناک/فانتزی/هیجانانگیز
ناظر : @SANAM♡
خلاصه: هیچ نفرینی از نخست ترسناک نبوده است؛ نفرینها از هراس نشات میگیرد و هراس یک احساس است. نفرین حلقه نیز از اندوه یک بیتوجهی، از شادمانی خندههای یک کودک و از مهر یک عشق بیثمر پدید آمد و عاقبت لرزه به تن همگان انداخت و مخلوط وحشتناک احساسات درونیاش را به رخ کشید.
بسماللهالرحمنالرحیم
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقتبخیری خدمت شما
سپاسگذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @MHP
*لطفا تا قبل از قرارگیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، میتوانید شکایت خود را در تایپک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات
به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد| @نهال رادان
🔷️۱. عنوانرمان:
«نفرین حلقه» نام متلعق به یک فیلم اکران شده به کارگردانی اولی ادل در سال 2004 است، این عنوان از نوع ترکیبیست و کلمه "نفرین" را میتوانیم در بسیاری از عنوانهای آثار مشاهده کنیم و 60 درصد کلیشه نام را به خود اختصاص میدهد و حلقه تا چهل درصد دیگر آن را ایجاد میکند. نفرین حلقه از معنای لغوی برخوردار نیست و در دید اول خواننده را از محتوا آگاه نمیسازد، تا حد مقبولی مبهم است اما نمیتوانم بگویم دارای تعلیق مرغوبیست چرا که به تنهایی جذب مخاطب نمیکند و جذب ممکن است پس از خواندن خلاصه و بدنه به وجود آید. این نام با ژانر ترسناک ارتباط بیشتری نسبت به دو ژانر دیگر برقرار میکند. فانتزی یک سوم آن را به رخ میکشد و هیجان انگیز همان ترسناک است و ژانر محسوب نمیشود پس این را یک سبک در نظر میگیریم. به صورت کلی این عنوان از جذابیت خاص خودش برخوردار است چرا که به خوبی با خلاصه و بدنه ارتباط میگیرد.
به موارد زیر توجه کنید:
>>>پس از انتخاب نام با استفاده از جستجو در مرجعی معتبر از تکراری نبودن نام مطمئن شوید.
>>>سعی کنید در هنگام انتخاب نام جذب را برسی کنید(پرسش از دوستان و...)
>>>حدسیات تعدادی را پس از شنیدن نام درباره محتوای رمان بپرسید، این حدسها چنان نباید به اصل داستان نزدیک باشند که عنوان روایتگر کلیت اثر باشد و چنان نباید از اثر دور باشد که گویا نام رمان دیگریست.
🔷️۲. ژانر رمان:
ترسناک هفتاد تا هشتاد درصد بدنه شما را تشکیل میدهد و ژانر فانتزی تنها از باورپذیری کم میکند، درست است ترسناک همان تخیلی یا فانتزیست اما خوانندهای که به استقبال اثری با ژانر ترسناک میآید با آنکه میداند محتوا غیر واقعیست به دنبال باورپذیریست. فانتزی میتواند در کنار تخیلی بیاید، دقیقا برای داستانی که بازگو کننده رویدادهایی باشد که در زمین فعلی ما اتفاق نمیافتد( وجود ربات، اژدها، دنیای موازی، دنیای فرشتهگان و شیاطین و...) اما ترسناک رویدادهایی را در زمین فعلی خودمان بیان میکند(عروسک تسخیر شده، جن و روح و...) همه ما اعتقادات متفاوتی در این باره داریم ولی باز هم برای هیجان بیشتر میخواهم با جان دل بپذیریم و از اثر لذت ببریم و اما اسم هیجان آمد... سومین ژانر اثر شما، از شما میخواهم ژانر فیلم را با ژانر رمان و نوشتهها ترکیب نکنید، ژانر مهیج و دلهره آور یا هیجانانگیز در دسته ژانر فیلم قرار میگیرند ما برای آثار از این چند ژانر استفاده میکنیم. پس از ژانر سوم شما چشمپوشی میکنم.
ما در کل دارای ۱۸ ژانر رمان هستیم:
عاشقانه
جنایی
اجتماعی
تراژدی
طنز
پلیسی
مافیایی
معمایی
ترسناک
درام
علمی_تخیلی
تاریخی
سیاسی
فانتزی
جاسوسی
تریلر > به جای دلهره آور و مهیج و هیجان انگیز
رئال جادویی
رمان شما داری سه ژانر بود و باید هر ژانر به 30 درصد محتوا اختصاص داده میشد همانطور که گفتم ترسناک هفتاد درصد آن بود اگر تمایل دارید تنها به همین ژانر بسنده کنید یا کلا برای اثر خود دو ژانر تریلر و ترسناک را قرار دهید.
🔷️۳. جلد رمان:
شما اجازه دارید مشکلات را به طراح خود بگویید و اصلا چشم پوشی نکنید، رنگ قالب را خودتان انتخاب کنید یا اگر به دست طراح سپردید و مطلوب نبود درخواست کنید رنگ را تغییر دهد.
جذابیت و جذب رمان به جلد آن بستگی دارد، چنان نظم قالب جلد برقرار نیست و رنگ انتخابی باید تیره تر میشد، اما تبریک میگویم نام از فونت و چینش خوبی برخوردار است، تکست با محتوا و عنوان هماهنگ است.
تصویر داری کلیشه است و کیفیت مطبوعی ندارد پیشنهاد میکنم برای عکس جلد خود وقت بیشتری بگذارید. 🔷️۴. خلاصه رمان:
خلاصه به ویرایشی ادبی نیاز دارد:
ویرایش ادبی-فنی:
جمله باید تنها دوبار پشت سر هم با «و» به اتمام برسد و به جمله بعد مرتبطش کنیم. پس از آن با «،؛» جدا سازی کنید.
از جذب خوبی برخوردار است اما کوتاهی آن بیشتر خودنمایی میکندف با کلمات بازی کنید و از یکی از رویداد جذاب داستان هنرمندانه نام ببرید. این عمل باعث میشود خواننده در هنگام خواندن محتوا به دنبال همان اتفاق باشد و با شوق بخواند.
در این متن تشبیه و کلمات مترادف «ترسناک، وحشتناک» و تضاد «شادمانی، اندوه» دیده میشود.
میتوان گفت در نوشتن خلاصه موفق بودید. 🔷️۵. مقدمه:
احسنت بازی با کلمات، ارتباط با بدنه و عنوان، کنایهها را فراموش نکردید اما برای گذاشتن علامتهای مربوط به هر جمله کمی درنگ کنید و با تامل علامت مربوط را قرار دهید.
قابل درک است اما توصیفاتی درون آن نمیبینم شخصی یا مکانی را به رخ نکشیدید. 🔷️۶. شروع رمان:
از توصیفات در مقدمه گذشتید و این را به شروع اثر منتقل کردید. رمان با آغازی توصیفی از حالات صدا و مکان را مشاهده میکنیم، همه لذت بخش هستند و خرسندم که از آنها استفاده کردهاید. در شروع بخشی مبهم در آن دیده نمیشد تا خواننده را به همراه خود جلو بکشاند. آغاز از کلیشه به دور بود و این به جذابیتش افزوده. 🔷️۷. میانه رمان:
خطوط رمان دست من را میگیرد و به دنبال خود میکشاند، پرش ها در جای مناسب قرار گرفته بودند و این خوشایند است در میانه باید 50 درصد رمان گذشته باشد از شما میپرسم چنین است؟ حال یک خواننده از شما رویداد های بیشتری را میطلبد و نمیتوان گفت در این صورت ما در میانه رمان قرار داریم بلکه یک سوم آن را پشت سر گذاشتیم. اما نقطه اوج دقیقا همینجاست پس متوقفش نکنید بلکه آن را پرورش دهید. حداقل 50 تا 60 خط باید در اوج به سر ببرد و بعد متوقف شود، بی وقفه پس از چندین خط اوج را از سر بگیرید یا بهتر است بگویم اوج را با پر و بال دادن به رمانتان همراه سازید تا خواننده به هیچ عنوان دلسرد نشود. 🔷️۸. لحن(بافت متن):
لحن ادبی، لحن قالب شماست و خوشبختانه در دیالوگ ها از لحن محاوره استفاده کردهاید. در دو جمله پشت سر هم از افعال متفاوت استفاده کنید.
سرانجام سلینا با این سخن شارلوت کلافه میشود و دیگر از تحمل عاجز میشود.×
برای تغییر فعل باید جمله را کمی تغییر دهید. 🔷️۹. سیر رمان:
سیر متعادل است اما در بعضی مواقع شاهد پیشروی در سرعت آن بودم، کنترل را در دست بگیرید برای رسیدن به رویداد اصلی از توصیفات اصلی داستان گذر نکنید.
با توجه به محتوای اثر شما باید رویداد ها را آرامآرام بیان کنید تا سبک دلهره آور و هیجان انگیز را در خود جای دهد. 🔷️۱۰. دیالوگها و مونولوگها:
به اندازه در جایگاه مناسب قرار گرفتهاند اما به مهمترین بخش آن «ارتباط خواننده با جملات از طریق نشانهها» هیچ توجهی نداشتهاید. پس جملات از علامت نگراشی مناسب انتخاب کنید، علامت تعجب برای تکتک جملات به کار میرود. سعی کنید توصیفات را در دیالوگ قرار دهید. 🔷️۱۱. شخصیت پردازی:
قبل از هر چیزی باید بگویم اسمامی کلیشه را مثل سیلی بر صورت مینشانند.
بعضی از شخصیت ها هیچ توصیفی ندارند و من تصور از چهره آنها ندارم، تعدادی توصیفی کلیشهای دارند و تعدادی فوقالعاده که غیر مستقیم پراکنده و به دور از کلیشه بودند و دقیقا بر عکس این هم داشتیم.
✔درحالی که شمع را کمی بیشتر مقابل صورتش میگیرد طوری که نور زرد آن روی ککومکهای قهوهای صورتش میافتد؛ 🔷️۱۲. فضا سازی:
نظرش به ساختمانی قدیمی میان دکهها و دکانها و مغازههای بزرگ بازارچه جلب میشود.
میلههای فرسوده و آهنی راهپله آنقدر قدیمیاند که تار عنکبوت بستهاند.
میتواند بگوید روی تمام تابلوها تنها یک نقش عجیب کشیده شده است: دختربچهای کوچک با گیسوان مصری و کمپشت که همانطور که خون از دهانش به بیرون میریزد؛ لبخند زده است. اما یک چیز در این تابلو عجیبتر از چیزهای دیگر و حتی تکرار آن روی این همه بوم است: دخترک زبان ندارد! علاوه بر این اشکهای خونآلودی میریزد درحالی که اگر سوفیا مژههای پرپشتش را فاکتور بگیرد؛ هیچ چیز دیگر چشمانش شبیه یک چشم معمولی نیست! چشم دختربچه یک سیاهی بادامشکل است که مژهها آن را احاطه کردهاند و حتی حدقه ندارد! درحالی که با نگاهی حیرتزده به تابلوهای عجیب و نقش تکراری و رعبانگیزشان نگاه میکند؛
نمیداند چرا آن دخترک وحشتناک روی بوم تا این حد برایش آشنا است و همانقدر هم عجیب و غریب.
:
تمامی اینها قسمتی از فضا سازی هستند، به این مورد توجه شده اما باید برای بهتر سازی و بالا بردن باور پذیری آن بیشتر تلاش کنید.
🔷️۱۳. توصیفات:
حالت صدا:
با لحن ترسیده و پر لکنتی به سوفیای حیرتزده میگوید
×سمت و فاصلۀ صدا:
در متن بسیار کم دیده میشود!
آواها:
با بلندترین صدایی که از خودش سراغ دارد فریاد میزند
با گیجی خاصی میگوید
با گریه فریاد میزند
احساسات:
ازت متنفرم! فهمیدی؟! ازت متنفرم! 🔷️۱4. کشمکشها:
تعلیق متن به اثر جذابیت بخشیده البته باید بگویم کم از آن دیده میشد.
ما بیشتر شاهد کشمکش بیرونی و فرافردی هستیم و این هشتاد درصد کشمکش را ایجاد میکندو بیست درصد دیگر را به درونی فکری اختصاص میدهیم.
بیرونی:
در چوبی آنجا را باز میکند و با پرت کردنش روی زمین چوبی اتاق فریاد میزند:
- تا تو باشی که زبونت رو بیش از اندازهات دراز نکنی!
کشمکش تعلیق در کل تعلیق به معنای معلق نگه داشتن است. متاسفانه شما این معلق گذاشتن را از خواننده گرفتهاید!
🔷️۱5. پیرنگ:
نمیتوانیم تشخیص دهیم پیرنگ بسته دارد یا باز؟ چرا که رمان به اتمام نرسیده اما اتفاقات رمان پشت سر هم رخ میدهد. پر و بال پیرنگ شما بسیار کم است در حدی که نمیتوان گفت پیرنگ داستان به چشم میآید بهتر است به جای گسترش تعداد پیرنگ شاخه و برگ آن را افزایش دهید.
🔷️16. ایرادات نگارشی:
!) استفاده بیش از حد علامت تعجب به متن آسیب میزنه تنها جاهایی که واقعاً تعجب زیاد حس میشه باید استفاده کرد.
🔹داری میافتی پایین ها!
؟!)جزء یکی از دو علامتهایی هست که دونشانه در کنار هم میان و طبق همین باید جاهایی که هم تعجب و هم سوال موج میزنه این علامت به کار بره. 🔹مگه میشه؟!
.)پایان جمله خبری و یا جملهای که با جمله بعد مرتبط نیست.
🔹دیگه واسه امروز بس بود. واقعاً لیلی میاد خونهمون؟
...)سهنقطه مثل اسمش سه نقطه هست زیاد یا کمترش اشتباه هست. مثلا بعضی واقع که در دیالوگ لکنت یا نفسنفس زدن میبینیم.
🔹- م...م ... مبین؟
... .)و این جزء یکی از دو علامتهایی هست که دو نشانه در کنار هم هست، وقتی جمله ادامه داره اما جمله تمام میشه سهنقطه میذاریم و آخرش یک نقطه هم میذاریم.
🔹شاید میخواد بگه... .
() ) پرش زمانی یا تغییر شخصیت یا گفتن موضوعی که حتماً نیاز هست خواننده بدونه. 🔹(مریم) 🔹(سه ماه بعد) 🔹(فلشبک) 🔹صبا (دختر عمه) با حرص گفت:
-)در شروع دیالوگ اول شخص یا همون شخصیتی که رمان/داستان از زبانش گفته میشه یا زمانی که در منولوگ گفتیم چه کسی دیالوگ رو میگه.
🔹- یعنی داره میاد؟
:)قبل از این علامت حتماً نام شخصیت میاد. مثلا زمانی که شخصیت مقابل دیالوگ رو میگه.
🔹مهدیس بلند جیغ کشید و گفت: 🔹سمانه: 🔹فریاد زد: نکات:
* پشت سر هم آوردن بیش از دو علامت اشتباه هست.
متن بالا رو بادقت مطالعه کنید و متن رو از اول ویرایش کنید.
هیچکس>>> هیچک*س
هیچیزی>>> هیچچیزی
بی کم و کاستی>>> بیکم و کاستی
و... 🔷️17. سخن اخر منتقد:
هیچ قلمی بیعیب نیست اما برای بینقص شدنش تلاش لازمه.
موفق باشید خوشقلم جان.
🔷️۱. عنوانرمان:
«نفرین حلقه» نام متلعق به یک فیلم اکران شده به کارگردانی اولی ادل در سال 2004 است، این عنوان از نوع ترکیبیست و کلمه "نفرین" را میتوانیم در بسیاری از عنوانهای آثار مشاهده کنیم و 60 درصد کلیشه نام را به خود اختصاص میدهد و حلقه تا چهل درصد دیگر آن را ایجاد میکند. نفرین حلقه از معنای لغوی برخوردار نیست و در دید اول خواننده را از محتوا آگاه نمیسازد، تا حد مقبولی مبهم است اما نمیتوانم بگویم دارای تعلیق مرغوبیست چرا که به تنهایی جذب مخاطب نمیکند و جذب ممکن است پس از خواندن خلاصه و بدنه به وجود آید. این نام با ژانر ترسناک ارتباط بیشتری نسبت به دو ژانر دیگر برقرار میکند. فانتزی یک سوم آن را به رخ میکشد و هیجان انگیز همان ترسناک است و ژانر محسوب نمیشود پس این را یک سبک در نظر میگیریم. به صورت کلی این عنوان از جذابیت خاص خودش برخوردار است چرا که به خوبی با خلاصه و بدنه ارتباط میگیرد.
به موارد زیر توجه کنید:
>>>پس از انتخاب نام با استفاده از جستجو در مرجعی معتبر از تکراری نبودن نام مطمئن شوید.
>>>سعی کنید در هنگام انتخاب نام جذب را برسی کنید(پرسش از دوستان و...)
>>>حدسیات تعدادی را پس از شنیدن نام درباره محتوای رمان بپرسید، این حدسها چنان نباید به اصل داستان نزدیک باشند که عنوان روایتگر کلیت اثر باشد و چنان نباید از اثر دور باشد که گویا نام رمان دیگریست.
🔷️۲. ژانر رمان:
ترسناک هفتاد تا هشتاد درصد بدنه شما را تشکیل میدهد و ژانر فانتزی تنها از باورپذیری کم میکند، درست است ترسناک همان تخیلی یا فانتزیست اما خوانندهای که به استقبال اثری با ژانر ترسناک میآید با آنکه میداند محتوا غیر واقعیست به دنبال باورپذیریست. فانتزی میتواند در کنار تخیلی بیاید، دقیقا برای داستانی که بازگو کننده رویدادهایی باشد که در زمین فعلی ما اتفاق نمیافتد( وجود ربات، اژدها، دنیای موازی، دنیای فرشتهگان و شیاطین و...) اما ترسناک رویدادهایی را در زمین فعلی خودمان بیان میکند(عروسک تسخیر شده، جن و روح و...) همه ما اعتقادات متفاوتی در این باره داریم ولی باز هم برای هیجان بیشتر میخواهم با جان دل بپذیریم و از اثر لذت ببریم و اما اسم هیجان آمد... سومین ژانر اثر شما، از شما میخواهم ژانر فیلم را با ژانر رمان و نوشتهها ترکیب نکنید، ژانر مهیج و دلهره آور یا هیجانانگیز در دسته ژانر فیلم قرار میگیرند ما برای آثار از این چند ژانر استفاده میکنیم. پس از ژانر سوم شما چشمپوشی میکنم.
ما در کل دارای ۱۸ ژانر رمان هستیم:
عاشقانه
جنایی
اجتماعی
تراژدی
طنز
پلیسی
مافیایی
معمایی
ترسناک
درام
علمی_تخیلی
تاریخی
سیاسی
فانتزی
جاسوسی
تریلر > به جای دلهره آور و مهیج و هیجان انگیز
رئال جادویی
رمان شما داری سه ژانر بود و باید هر ژانر به 30 درصد محتوا اختصاص داده میشد همانطور که گفتم ترسناک هفتاد درصد آن بود اگر تمایل دارید تنها به همین ژانر بسنده کنید یا کلا برای اثر خود دو ژانر تریلر و ترسناک را قرار دهید.
🔷️۳. جلد رمان:
شما اجازه دارید مشکلات را به طراح خود بگویید و اصلا چشم پوشی نکنید، رنگ قالب را خودتان انتخاب کنید یا اگر به دست طراح سپردید و مطلوب نبود درخواست کنید رنگ را تغییر دهد.
جذابیت و جذب رمان به جلد آن بستگی دارد، چنان نظم قالب جلد برقرار نیست و رنگ انتخابی باید تیره تر میشد، اما تبریک میگویم نام از فونت و چینش خوبی برخوردار است، تکست با محتوا و عنوان هماهنگ است.
تصویر داری کلیشه است و کیفیت مطبوعی ندارد پیشنهاد میکنم برای عکس جلد خود وقت بیشتری بگذارید. 🔷️۴. خلاصه رمان:
خلاصه به ویرایشی ادبی نیاز دارد:
ویرایش ادبی-فنی:
جمله باید تنها دوبار پشت سر هم با «و» به اتمام برسد و به جمله بعد مرتبطش کنیم. پس از آن با «،؛» جدا سازی کنید.
از جذب خوبی برخوردار است اما کوتاهی آن بیشتر خودنمایی میکندف با کلمات بازی کنید و از یکی از رویداد جذاب داستان هنرمندانه نام ببرید. این عمل باعث میشود خواننده در هنگام خواندن محتوا به دنبال همان اتفاق باشد و با شوق بخواند.
در این متن تشبیه و کلمات مترادف «ترسناک، وحشتناک» و تضاد «شادمانی، اندوه» دیده میشود.
میتوان گفت در نوشتن خلاصه موفق بودید. 🔷️۵. مقدمه:
احسنت بازی با کلمات، ارتباط با بدنه و عنوان، کنایهها را فراموش نکردید اما برای گذاشتن علامتهای مربوط به هر جمله کمی درنگ کنید و با تامل علامت مربوط را قرار دهید.
قابل درک است اما توصیفاتی درون آن نمیبینم شخصی یا مکانی را به رخ نکشیدید. 🔷️۶. شروع رمان:
از توصیفات در مقدمه گذشتید و این را به شروع اثر منتقل کردید. رمان با آغازی توصیفی از حالات صدا و مکان را مشاهده میکنیم، همه لذت بخش هستند و خرسندم که از آنها استفاده کردهاید. در شروع بخشی مبهم در آن دیده نمیشد تا خواننده را به همراه خود جلو بکشاند. آغاز از کلیشه به دور بود و این به جذابیتش افزوده. 🔷️۷. میانه رمان:
خطوط رمان دست من را میگیرد و به دنبال خود میکشاند، پرش ها در جای مناسب قرار گرفته بودند و این خوشایند است در میانه باید 50 درصد رمان گذشته باشد از شما میپرسم چنین است؟ حال یک خواننده از شما رویداد های بیشتری را میطلبد و نمیتوان گفت در این صورت ما در میانه رمان قرار داریم بلکه یک سوم آن را پشت سر گذاشتیم. اما نقطه اوج دقیقا همینجاست پس متوقفش نکنید بلکه آن را پرورش دهید. حداقل 50 تا 60 خط باید در اوج به سر ببرد و بعد متوقف شود، بی وقفه پس از چندین خط اوج را از سر بگیرید یا بهتر است بگویم اوج را با پر و بال دادن به رمانتان همراه سازید تا خواننده به هیچ عنوان دلسرد نشود. 🔷️۸. لحن(بافت متن):
لحن ادبی، لحن قالب شماست و خوشبختانه در دیالوگ ها از لحن محاوره استفاده کردهاید. در دو جمله پشت سر هم از افعال متفاوت استفاده کنید.
سرانجام سلینا با این سخن شارلوت کلافه میشود و دیگر از تحمل عاجز میشود.×
برای تغییر فعل باید جمله را کمی تغییر دهید. 🔷️۹. سیر رمان:
سیر متعادل است اما در بعضی مواقع شاهد پیشروی در سرعت آن بودم، کنترل را در دست بگیرید برای رسیدن به رویداد اصلی از توصیفات اصلی داستان گذر نکنید.
با توجه به محتوای اثر شما باید رویداد ها را آرامآرام بیان کنید تا سبک دلهره آور و هیجان انگیز را در خود جای دهد. 🔷️۱۰. دیالوگها و مونولوگها:
به اندازه در جایگاه مناسب قرار گرفتهاند اما به مهمترین بخش آن «ارتباط خواننده با جملات از طریق نشانهها» هیچ توجهی نداشتهاید. پس جملات از علامت نگراشی مناسب انتخاب کنید، علامت تعجب برای تکتک جملات به کار میرود. سعی کنید توصیفات را در دیالوگ قرار دهید. 🔷️۱۱. شخصیت پردازی:
قبل از هر چیزی باید بگویم اسمامی کلیشه را مثل سیلی بر صورت مینشانند.
بعضی از شخصیت ها هیچ توصیفی ندارند و من تصور از چهره آنها ندارم، تعدادی توصیفی کلیشهای دارند و تعدادی فوقالعاده که غیر مستقیم پراکنده و به دور از کلیشه بودند و دقیقا بر عکس این هم داشتیم.
✔درحالی که شمع را کمی بیشتر مقابل صورتش میگیرد طوری که نور زرد آن روی ککومکهای قهوهای صورتش میافتد؛ 🔷️۱۲. فضا سازی:
نظرش به ساختمانی قدیمی میان دکهها و دکانها و مغازههای بزرگ بازارچه جلب میشود.
میلههای فرسوده و آهنی راهپله آنقدر قدیمیاند که تار عنکبوت بستهاند.
میتواند بگوید روی تمام تابلوها تنها یک نقش عجیب کشیده شده است: دختربچهای کوچک با گیسوان مصری و کمپشت که همانطور که خون از دهانش به بیرون میریزد؛ لبخند زده است. اما یک چیز در این تابلو عجیبتر از چیزهای دیگر و حتی تکرار آن روی این همه بوم است: دخترک زبان ندارد! علاوه بر این اشکهای خونآلودی میریزد درحالی که اگر سوفیا مژههای پرپشتش را فاکتور بگیرد؛ هیچ چیز دیگر چشمانش شبیه یک چشم معمولی نیست! چشم دختربچه یک سیاهی بادامشکل است که مژهها آن را احاطه کردهاند و حتی حدقه ندارد! درحالی که با نگاهی حیرتزده به تابلوهای عجیب و نقش تکراری و رعبانگیزشان نگاه میکند؛
نمیداند چرا آن دخترک وحشتناک روی بوم تا این حد برایش آشنا است و همانقدر هم عجیب و غریب.
:
تمامی اینها قسمتی از فضا سازی هستند، به این مورد توجه شده اما باید برای بهتر سازی و بالا بردن باور پذیری آن بیشتر تلاش کنید.
🔷️۱۳. توصیفات:
حالت صدا:
با لحن ترسیده و پر لکنتی به سوفیای حیرتزده میگوید
×سمت و فاصلۀ صدا:
در متن بسیار کم دیده میشود!
آواها:
با بلندترین صدایی که از خودش سراغ دارد فریاد میزند
با گیجی خاصی میگوید
با گریه فریاد میزند
احساسات:
ازت متنفرم! فهمیدی؟! ازت متنفرم! 🔷️۱4. کشمکشها:
تعلیق متن به اثر جذابیت بخشیده البته باید بگویم کم از آن دیده میشد.
ما بیشتر شاهد کشمکش بیرونی و فرافردی هستیم و این هشتاد درصد کشمکش را ایجاد میکندو بیست درصد دیگر را به درونی فکری اختصاص میدهیم.
بیرونی:
در چوبی آنجا را باز میکند و با پرت کردنش روی زمین چوبی اتاق فریاد میزند:
- تا تو باشی که زبونت رو بیش از اندازهات دراز نکنی!
کشمکش تعلیق در کل تعلیق به معنای معلق نگه داشتن است. متاسفانه شما این معلق گذاشتن را از خواننده گرفتهاید!
🔷️۱5. پیرنگ:
نمیتوانیم تشخیص دهیم پیرنگ بسته دارد یا باز؟ چرا که رمان به اتمام نرسیده اما اتفاقات رمان پشت سر هم رخ میدهد. پر و بال پیرنگ شما بسیار کم است در حدی که نمیتوان گفت پیرنگ داستان به چشم میآید بهتر است به جای گسترش تعداد پیرنگ شاخه و برگ آن را افزایش دهید.
🔷️16. ایرادات نگارشی:
!) استفاده بیش از حد علامت تعجب به متن آسیب میزنه تنها جاهایی که واقعاً تعجب زیاد حس میشه باید استفاده کرد.
🔹داری میافتی پایین ها!
؟!)جزء یکی از دو علامتهایی هست که دونشانه در کنار هم میان و طبق همین باید جاهایی که هم تعجب و هم سوال موج میزنه این علامت به کار بره. 🔹مگه میشه؟!
.)پایان جمله خبری و یا جملهای که با جمله بعد مرتبط نیست.
🔹دیگه واسه امروز بس بود. واقعاً لیلی میاد خونهمون؟
...)سهنقطه مثل اسمش سه نقطه هست زیاد یا کمترش اشتباه هست. مثلا بعضی واقع که در دیالوگ لکنت یا نفسنفس زدن میبینیم.
🔹- م...م ... مبین؟
... .)و این جزء یکی از دو علامتهایی هست که دو نشانه در کنار هم هست، وقتی جمله ادامه داره اما جمله تمام میشه سهنقطه میذاریم و آخرش یک نقطه هم میذاریم.
🔹شاید میخواد بگه... .
() ) پرش زمانی یا تغییر شخصیت یا گفتن موضوعی که حتماً نیاز هست خواننده بدونه. 🔹(مریم) 🔹(سه ماه بعد) 🔹(فلشبک) 🔹صبا (دختر عمه) با حرص گفت:
-)در شروع دیالوگ اول شخص یا همون شخصیتی که رمان/داستان از زبانش گفته میشه یا زمانی که در منولوگ گفتیم چه کسی دیالوگ رو میگه.
🔹- یعنی داره میاد؟
:)قبل از این علامت حتماً نام شخصیت میاد. مثلا زمانی که شخصیت مقابل دیالوگ رو میگه.
🔹مهدیس بلند جیغ کشید و گفت: 🔹سمانه: 🔹فریاد زد: نکات:
* پشت سر هم آوردن بیش از دو علامت اشتباه هست.
متن بالا رو بادقت مطالعه کنید و متن رو از اول ویرایش کنید.
هیچکس>>> هیچک*س
هیچیزی>>> هیچچیزی
بی کم و کاستی>>> بیکم و کاستی
و... 🔷️17. سخن اخر منتقد:
هیچ قلمی بیعیب نیست اما برای بینقص شدنش تلاش لازمه.
موفق باشید خوشقلم جان.
سلام ممنون از نقد زیباتون
لازمه بگم که اسم رمان نبود فقط اسم فیلم بود و جزء قوانینه که بین نام رمانها تکراری نباشه
و این نام با بدنه خیلی ارتباط داره چرا که کل داستان درباره یه چاه نفرینشده هست و حلقه به معنی چاه است
و اینکه خوب جن و روح چندان بودنشون در واقعیت اتفاق نمیوفته
درباره میانه رمان
اومدن جودی گیتس اون طرح روی تابلوها و خیلی چیزها بود که میتونست میانه رمان محسوب بشه
من درباره رنگ به طراح گفتم اما گفت که نمیشه تغییر داد
و اینکه این جزء تعلیقات داستان نیز حساب میشه
چه بسا که معماهای بسیاری درباره اون چاه و چگونگی نفرین کلبه در داستان گفته شد و این هم نوعی تعلیقه
و درباره شاخ و برگها
جولیا و داستان گذشتهاش
فلش بکها
معماهای کلبه
همه شاخ و برگ محسوب میشدن که تازه پارت سی رمانه...
در کل ممنون از نقد زیباتون
خسته نباشید
سلام ممنون از نقد زیباتون
لازمه بگم که اسم رمان نبود فقط اسم فیلم بود و جزء قوانینه که بین نام رمانها تکراری نباشه
و این نام با بدنه خیلی ارتباط داره چرا که کل داستان درباره یه چاه نفرینشده هست و حلقه به معنی چاه است
و اینکه خوب جن و روح چندان بودنشون در واقعیت اتفاق نمیوفته
درباره میانه رمان
اومدن جودی گیتس اون طرح روی تابلوها و خیلی چیزها بود که میتونست میانه رمان محسوب بشه
من درباره رنگ به طراح گفتم اما گفت که نمیشه تغییر داد
و اینکه این جزء تعلیقات داستان نیز حساب میشه
چه بسا که معماهای بسیاری درباره اون چاه و چگونگی نفرین کلبه در داستان گفته شد و این هم نوعی تعلیقه
و درباره شاخ و برگها
جولیا و داستان گذشتهاش
فلش بکها
معماهای کلبه
همه شاخ و برگ محسوب میشدن که تازه پارت سی رمانه...
در کل ممنون از نقد زیباتون
خسته نباشید