جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی رمان کلاف ماندانا حیدریان

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط - گیتی - با نام رمان کلاف ماندانا حیدریان ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 233 بازدید, 0 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع رمان کلاف ماندانا حیدریان
نویسنده موضوع - گیتی -
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط - گیتی -
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,574
37,097
مدال‌ها
14
معرفی رمان کلاف از ماندانا حیدریان
ed515554608b4867ba6c3265bac38eef.jpg

اسم رمان: کلاف
به قلم: ماندانا حیدریان
قیمت چاپ اول: 30000 تومان
تعداد صفحات: 183
منبع: نشر صدای معاصر
خلاصه‌ای از اثر:
« در تلاش هستم تا افکار منفی را از خودم دور کنم. سعیده در زندگی من، حکم باد و بورانی شدید را دارد که گاه می‌وزد و هستی‌ام را درمی‌نوردد. همان‌طور که عاشق شدنش خط عاشقی را برایم مشق کرد، اکنون نیز روی گردانی او از عشق، مرا دل سرد و ناامید کرده است. سعیده گاه به سان باد می‌وزد و خود را لابه‌لای خطوط زندگی‌ام جای می‌دهد. طوری میان سطرها می‌نشیند که قلم از دستم می‌افتد و از یاد می‌برم که کجای قصه‌ی زندگی بوده‌ام. او محض خالی نبودن عریضه، گاه و بی‌گاه بر زندگی‌ام می‌وزد، اما در برخورد با من، گردبادی می‌شود خانمان برانداز. هر بار تخم تردیدی بی‌منطق را در دلم می‌کارد. عجیب آن‌که می‌دانم احساسی که با هر دیدار و شنیدن گفته‌های منفی‌اش در دلم جوانه می زند، عقلانی نیست، اما آن حس در ضمیر ناخودآگاه من، سبب جا به جا شدن معیارهایم می‌شود. مغز آدمیزاد برای خوشامدگویی به احساسات متناقض ذهنی، از عقل و منطق اجازه نمی‌گیرد. روز نخستی که پس از سال‌ها او را دیدم، پایه‌های فکری‌ام لرزید. از آن پس، گفته‌های تلخش در مورد مهران و بسط دادن آن‌ها به همه‌ی مردها، مرتب تن خوش بینی‌ام را می‌گزد.»
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION
بالا پایین