جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب رنج‌های عزیز

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط شاهدخت با نام رنج‌های عزیز ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 125 بازدید, 0 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع رنج‌های عزیز
نویسنده موضوع شاهدخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شاهدخت
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,893
39,331
مدال‌ها
25
نویسندهنازنین جهانگیری
نوبت چاپ2
سال چاپ1402
تعداد صفحات296
قطعرقعی
نوع جلدشومیز
جنس کاغذبالک

خلاصه‌ای از کتاب:

«مارال» و «گیسو» که دو دوست قدیمی هستند، با هم در یک رشته و یک دانشگاه پذیرفته می‌شوند.
مارال که در خانواده‌ای نابه‌سامان بزرگ شده است، دانشگاه را فرصتی برای رهایی از جهنمِ زندگی‌اش می‌پندارد و با بلندپروازی‌های شیرین و آرزوهای دور و دراز به همراه گیسو راهی اصفهان می‌شود.
گیسو در نگاه اول دلباخته‌ی «استاد پناه»، استاد جوان و موجه دانشکده‌ی فنی مهندسی دانشگاه اصفهان می‌شود و با گذشت زمان به نظر می‌رسد که استاد پناه هم به گیسو، توجه و علاقه‌ی ویژه‌ای دارد. اما مارال به دلایل نامعلومی به شدت با این موضوع، مخالف است و گیسو این مخالفت را به پای حسادتِ رفیقِ دیرینه‌اش می‌گذارد.
در این میان، زنی ناشناس که زندگی مشترک‌اش به دلیل خ*یانت‌های همسرش در آستانه‌ی فروپاشی است، از راز سربه‌مهرِ زندگی تحقیرآمیز و دردناک‌اش با استادِ خوشنامِ دانشکده‌ی فنی، یعنی استاد پناه می‌گوید!
داستان در میانِ جدالِ زن ناشناس برای حفظ زندگی مشترک و نجات فرزندانش، عشقِ مهارنشدنی گیسو به استاد پناه و اتفاقات باورنکردنی‌ای که در این بین به دست مارال رقم می‌خورد، پیش می‌رود تا اینکه زندگی، آخرین برگِ غیرقابل پیش‌بینی‌اش را رو می‌کند...!

برشی از کتاب:
دلم،همین دل لت و پار شده‌ام، با همین تپش‌های رو به پایانش، تنگ توست.
کاش فقط یک‌بار دیگر صدایت را بشنوم.
کاش آخرین صدایی که می‌شنوم صدای تو باشد توی کابوس‌های داغ این روزهایم فقط فکر چشم‌هایت مثل نسیم خنک بهاری وسط جهنم کاری می‌کند بتوانم نفس بکشم.
نمی‌دانی هنوز هم چقدر برایم عزیزی، حتی همین رنج‌هایی هم که از تو می‌کشم برایم عزیز است!
تقصیر تو چیست جان دلم؟
عشق سراسر رنج است...
 
بالا پایین