جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب رنج مقدس۲

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه کتاب توسط لِئا با نام رنج مقدس۲ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 129 بازدید, 0 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه کتاب
نام موضوع رنج مقدس۲
نویسنده موضوع لِئا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط لِئا
موضوع نویسنده

لِئا

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
303
4,525
مدال‌ها
2
رمان-عاشقانهرمان-رنج-مقدس-2.jpg

در ادامه کتاب پرفروش رنج مقدس، این ‌بار خانم شکوریان‌ فرد سراغ سوژه‌ ی فرعی داستان کتاب قبلی خود رفته است و داستان، درباره مصطفی و حوادث پیرامون او شکل گرفته است.
اگر با رنج مقدس، ارتباط برقرار کرده‌ اید و از نکات شیرین سبک زندگی ایرانی اسلامی آن بهره بردید، پیشنهاد می‌ کنیم، رنج مقدس ۲ را از دست ندهید‌.

بریده کتاب(۱):

_ عشق میدونی چیه دختر خاله؟
_آره
_ پس مقابلش رو هم بدون، نفرته… من ازت متنفر نشدم اما مزه ی نفرت رو فهمیدم. از خودم متنفر شدم.


بریده کتاب(۲):

ده ها بار به بهانه درس کنارش قرار گرفته بود. مصطفی از سنگ نبود، مریض هم نبود اما… محترمانه رد کرده بود. محترمانه راهنمایی کرده بود. محترمانه تر دوری کرده بود.
بریده کتاب(۳):

عشق تمام شدنی نیست… هرچه بگذرد شورش بیشتر می شود. وقتی به وصال هم نرسد آتش می شود. خاکستر وقتی می شود که به نفرت برسد. بد می سوزاند خاکستری که سرد نشده است.
بریده کتاب(۴):

شیرین نمی‌ دانست مصطفی در چه برزخی دست و پا می‌ زند. نمی‌ دانست باید چه‌ کار کند. معلم ریاضی شان گفته بود آرزویی که ممکن است فقط در حد و قیافه‌ ی یک خیال بماند را کنار بگذارید، چون زمانی به خودتان می‌ آیید که می‌ بینید این آرزو مثل بادکنک بوده، حجم زیاد داشته اما فقط باد هوا!

بریده کتاب(۵):

وقتی یکی را برای خودت می خواهی درستش این است که خودت را هم برای او بخواهی! اصلاً در قانون عالم همین است یک دل، یک دلبر!
شیرین این را داشت رعایت می کرد. اما نمی دانست چگونه دلبرش را با خودش همراه کند! قوانینی که تعریف کرده بود برای این رسیدن، باب میل خودش بود نه دلبرش!



بریده کتاب(۶):

مانده بود که چه طور مصطفی را رام کند. گاهی دوستانش راه حلی داده بودند اما فایده نکرده بود و… خیالش راحت بود که مصطفی دل دارد و هنوز دلبر ندارد. فقط نمی دانست چه طور این دل را برای خودش بکند. همین که می دید مصطفی با هیچ‌ ک.س نبوده و خاص است، بیشتر دلش می خواستش.

بریده کتاب(۷):

کافه دلش تنگ می شد یا نمی شد دیگر خیلی فرق نمی کرد. قهوه های تلخ و سرد زیادی اینجا خورده شده بود و نخورده باقی مانده بود.
آدم ها برای خودشان و عمرشان زیاد وقت نمی گذارند اما تا دلت بخواهد هرچه وقت دارند به راحتی در آبکش می ریزند. آبها از سوراخ ها می روند و آبکش می ماند. یعنی هیچ نمی ماند و آدمیزاد انگار هیچ را بیشتر از همه دوست دارد!

عنوان: رنج مقدس ۲
نویسنده: نرجس شکوریان فرد
انتشارات: عهد مانا

تعداد صفحه: ۱۹۹
شابک: ۹۷۸-۶۲۲-۷۱۴۶۰۲-۸
 
بالا پایین