جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب روایت بازگشت

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه کتاب توسط SPEED با نام روایت بازگشت ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 90 بازدید, 7 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه کتاب
نام موضوع روایت بازگشت
نویسنده موضوع SPEED
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SPEED
موضوع نویسنده

SPEED

سطح
0
 
● همیار کتاب ○
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Oct
1,059
2,814
مدال‌ها
2
معرفی کتاب خارجی روایت بازگشت
 
موضوع نویسنده

SPEED

سطح
0
 
● همیار کتاب ○
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Oct
1,059
2,814
مدال‌ها
2
کتاب-روایت-بازگشت-770x480.jpg
هُشام مطر نویسنده‌ مشهور آمریکایی – لیبیایی است که پدرش، جاب‌الله مطر، از مخالفان سیاسی معمر قذافی، رهبر وقت لیبی بود. پدرش به دلیل اوضاع نابسامان سیاسی لیبی در دوران قذافی ناچار شد به همراه خانواده به قاهره بگریزد. در سال ۱۹۸۹ زمانی که هشام مطر مشغول به تحصیل در رشته‌ی معماری در لندن بود، پدرش به طرز مشکوکی ربوده شد. بدون اینکه ردی از او باقی بماند. مطر پس از فروپاشی نظام قذافی، در سال ۲۰۱۲ تصمیم گرفت برای یافتن نشانی از پدر، راهی لیبی شود. کتاب روایت بازگشت روایتِ‌ این سفر هیجان‌انگیز و رازآلود است.
 
موضوع نویسنده

SPEED

سطح
0
 
● همیار کتاب ○
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Oct
1,059
2,814
مدال‌ها
2
اما کتاب روایت بازگشت را نمی‌توان تنها زندگینامه به شمار آورد. این کتاب به مراتب از خاطره‌نویسی فراتر است، روایت تبعید است و تسلی یافتن در هنر، همچنین تحلیل استبداد است و تاریخچه خانوادگی نویسنده. در آخر نیز تصویر کشوری است که با انقلاب دست پنجه نرم می‌کند.
 
موضوع نویسنده

SPEED

سطح
0
 
● همیار کتاب ○
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Oct
1,059
2,814
مدال‌ها
2
کتاب روایت بازگشت در سال ۲۰۱۷ برنده‌ی جایزه‌ی ادبی پولیتزر شد، نیویورک‌تایمز درباره‌ی این کتاب نوشت:

کتاب روایت بازگشت از سویی یک داستان معمایی مهیج است درباره‌ی نویسنده‌ای که می‌خواهد از سرنوشت پدرش که سال‌هاست اسیر چنگال حکومت دیکتاتوری معمر قذافی است سردربیاورد. از سوی دیگر تلاش پسری است برای روبه‌روشدن با روح پدری که با غیابش، در نیم بیشتر عمر او حضور داشته است.
 
موضوع نویسنده

SPEED

سطح
0
 
● همیار کتاب ○
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Oct
1,059
2,814
مدال‌ها
2
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:

هر روز که می‌گذرد، پدر در شبِ خویش دورتر می‌شود، بیشتر در ژرفای مه فرو می‌رود، و آثاری از خود به جا می‌گذارد، به همراه این واقعیت جاودان و در عین حال روشن که هرچه تلاش کنیم، هرگز نمی‌توانیم پدرانمان را به تمامی بشناسیم؛ واقعیتی که هم ترسناک است و هم نجات‌بخش، چون اگر پسر نیز ناگزیر از فراموش کردن نباشد، چگونه باید به زندگی ادامه دهد؟
 
موضوع نویسنده

SPEED

سطح
0
 
● همیار کتاب ○
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Oct
1,059
2,814
مدال‌ها
2

کتاب روایت بازگشت​

داستان کتاب روایت بازگشت در سال ۲۰۱۲ و در فرودگاه قاهره آغاز می‌شود. مدتی بعد از سقوط معمر قذافی در کشور لیبی. همان‌طور که اشاره شد، این اثر، اتوبیوگرافی است و شرحِ مصائب و خوشی‌های هشام مطر رمان‌نویسِ موفقِ اهلِ لیبی پیش و پس از دزدیده شدنِ پدرش با همراهی سازمان اطلاعات مصر و انتقال او به زندانی در طرابلس است. از میانه‌های دهه نود تا سال ۲۰۱۲ هشام و برادر و مادرش امیدوار بوده‌اند به زنده بودنِ قهرمانِ ربوده شده‌ی زندگی‌شان و کتاب حاضر شرح دردآور هراس از تیم‌های ترور، شرح درس‌خواندن با نام مستعار در مدارس انگلستان و شرح کابوس‌هایی که قرار است تا آخر عمر همراهت باشند.

نحوه روایت هشام مطر و بازی‌های زمانی او بازتاب تداعی‌های یک ذهن پرسشگر است. او سال‌ها بی‌خبر از پدر سر کرده و با نزدیک شدن هرچه بیشتر به جغرافیای وطنش، سایه‌های پرسش تیره‌تر می‌شوند و امیدش به یافتن پرتوی حقیقتی پرنور بیشتر؛ حقیقتی برای پرسش‌های بی‌شمار: اگر پدر مرده است، چه زمان؟ کجا؟ پیش از مردن صورتش چه شکلی بوده؟ چه روحیه‌ای داشته؟ روایت بازگشت شرح شاعرانه جست جوی خاطرات شخصی نویسنده در پی یافتن رازهای پدر نیز می‌باشد.

هشام مطر مانند بیشتر نویسندگان عرب با سبک خاص خود در این کتاب، خواننده را تا انتها به دنبال خود می‌کشد، گویی هدف کتاب تنها پدر هشام و سرنوشت او نیست بلکه روایت‌ کردن سرنوشت همه‌ پدرها و پسرهایی است که سال‌‌ها از یکدیگر و از سرزمینشان دور مانده‌اند. البته هشام سال‌هاست مقیم امریکا و گاه انگلیس است ولی این موضوع تاثیری در نگاه او به وطن ندارد.

کتاب روایت بازگشت از آن جنس کتاب‌هایی است که خواننده بدون داشتن کوچک‌ترین پیش‌زمینه و اطلاعاتی درباره نویسنده و کتاب، با خواندن کتاب، خود را با آن آشنا احساس می‌کند. می‌توان گفت حتی اگر تمامی عنوان‌ها و نشانه‌ها از کتاب برداشته شود، خواننده از ترسیم دقیق رنج‌هایش در کتاب پی می‌برد که این روایت، روایتی آشنا است. گویی دوستی نزدیک، از دردودل‌های شبانه و ترس‌های روزمره‌اش برای تو می‌گوید. از رنج‌هایی سخن می‌گوید که تو در طول زندگی‌ات هزاران بار شنیده‌ای. روایتی غم‌انگیز از رنج‌های مشترک، از خاورمیانه تا شمال آفریقا، و درنهایت امیدواری‌های دور و کمرنگ به بهبود شرایط و نگاهی نومیدوارانه به آینده‌ای بهتر که دست‌نیافتنی می‌نماید.
 
موضوع نویسنده

SPEED

سطح
0
 
● همیار کتاب ○
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Oct
1,059
2,814
مدال‌ها
2
**توجه: اگر سرنوشت پدر هشام مطر برای شما نامعلوم است و قصد دارید در طول خواندن کتاب به آن پی ببرید، از مطالعه ادامه معرفی خودداری کنید.

جاب‌الله از مهمترین مخالفان قذافی در تبعید بود. هشام مطر نیز دیگر پدرش را پس از ربوده شدن ندید، ولی امید به زنده بودن او را هرگز از دست نداد. در واقع هشام و خانواده‌اش دقیقاً می‌دانند که جاب‌الله زیر آزارها و شکنجه‌ها کشته شده اما هیچ کدام جرات بیان این حقیقت تلخ را ندارند. هشام ضرفاً می‌خواهد بداند پدرش کی و کجا مرده است اما افسوس که هیچ نشانه‌ای از پدرش پیدا نمی‌کند.

تصویری که از جاب‌الله مطر از خلال روایت پسرش – از تکه‌های خاطرات شخصی و خاطرات کسانی که با او در زندان بوده‌اند – شکل می‌گیرد، تصویر مردی است با عفت و پاکدامن که عزم و اراده‌ای فولادی دارد. او نمونه‌ی یک مخالف منضبط است. سازش‌ناپذیر در برابر صاحبان قدرت، سخاوتمند نسبت به رفقا و کسی که در مقابل ناملایمات سر خم نمی‌کند. سرنوشت پدر هشام همچنان نامعلوم است و هشام مطر در کتاب روایت بازگشت به قطعیتی در این زمینه نمی‌رسد.

روایت بازگشت در واقع درباره‌ی سیاست نیست. حتی درباره‌ی آخرین نفس‌های حکومت قذافی هم نیست، کتابی است درباره خانواده و از دست‌دادن و عشق. اثری غیر داستانی است که انسان‌های دیگر در آن اهمیت زیادی دارند. در خلال این پیگیری‌ها، نقش سیف‌الاسلام قذافی در جنایات پدرش، در زندان مخوف ابوسلیم که زندانیان و مخالفان سیاسی قذافی در آن نگهداری و شکنجه‌ می‌شدند، بهتر نمایان می‌شود.

درنهایت اینکه از کتاب حاضر ترجمه‌های مختلفی وجود دارد – پدران، پسران و سرزمین بین‌شان و بازگشت دو ترجمه دیگر این کتاب هستند – اما پیشنهاد ما برای مطالعه همین ترجمه‌ای است که در معرفی کتاب آورده‌ایم.
 
موضوع نویسنده

SPEED

سطح
0
 
● همیار کتاب ○
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Oct
1,059
2,814
مدال‌ها
2

جملاتی از متن روایت بازگشت​

در اول سپتامبر ۱۹۶۹، چهارده ماه پیش از تولدم، اتفاقی افتاد که بنا بود مسیر تاریخ لیبی و زندگی مرا تغییر دهد. در عالم خیال، یک افسر ارتش لیبی را می‌بینم که حدود ساعت دو بعد از ظهر از میدان سنت جیمز می‌گذرد و به سوی ساختمانی می‌رود که در آن زمان سفارت لیبی در لندن بود. برای ماموریتی رسمی به پایتخت بریتانیا رفته بود. در میان هم قطارانش محبوب بود، هرچند خویشتن‌داری ملایمش را گاهی با نخوت اشتباه می‌گرفتند. چندین صفحه شعر را از برکرده بود که سال‌ها بعد که به زندان افتاد، مایه تسلی و مونسش شدند. چند نفر از زندانیان سیاسی به من گفتند شب‌ها که زندان ساکت می‌شد، وقتی، به قول عمو محمود، «صدای افتادن یک سنجاق یا گریه فرو خورده یک مرد بزرگ را هم می‌شنیدی،» آن‌ها صدای این مرد را می‌شنیدند که، آرام و پرشور، شعر می‌خواند. خواهرزاده‌اش، که در همان زمان در زندان بود، به من می‌گفت: «هیچ وقت شعر کم نمی‌آورد.» و یادم هست این مرد، که هیچ وقت شعر کم نمی‌آورد، یک بار به من گفت: «اگر یک کتاب را از بر باشی، مثل آن است که در سی*ن*ه‌ات خانه‌ای داشته باشی.»
در سرزمینی که پدران را از پسران جدا می‌کند، مسافران بسیاری راه گم کرده‌اند. گم شدن در اینجا خیلی آسان است. تلماخوس، ادگار، هملت و بی‌شمار پسران دیگر، که سرنوشت اندوهبارشان در ساعت‌های خاموش از پیش چشم ما می‌گذرد، در فاصله نامعلوم میان گذشته و حال چنان تا دوردست‌ها بادبان کشیده‌اند که گویی دستخوش امواج شده‌اند. آن‌ها نیز، همچون همه مردان، از پشت مرد دیگری قدم به این جهان نهاده‌اند، از پشت یک حامی، یک پدر، که دروازه را می‌گشاید و اگر بخت یارشان باشد، این کار را با مهربانی انجام می‌دهد، شاید با لبخندی دلگرم‌کننده و گذاشتن دستی به تشویق بر شانه. و آن پدرها، که خود نیز زمانی پسر بوده‌اند، حتما می‌دانسته‌اند که حضور شبح‌گون دستشان سالیان سال، تا ابد، باقی خواهد ماند.
چیزی که مرز میان زندگی و مرگ را به مراتب پیچیده‌تر کرده این است که نمی‌دانم هستی پدرم کی پایان یافته است. ولی این شاید یکی از دلایلی باشد که چرا از مدت‌ها پیش، حتی پیش از ناپدید شدن پدرم، این کار عادی همیشه در نظرم اشتباه بوده که تقویمی را نشان بدهم و بگویم زندگی فلانی درست در این روز به پایان رسیده است. شاید ما هم باید، مثل سوگوارها، گوش‌هایمان را بگیریم و با قاطعیت بگوییم: «نه، نمرده.»
من هرگز بخشی از هیچ چیز نخواهم بود. هرگز به راستی به هیچ جا تعلق نخواهم داشت و این را می دانستم ، تمام زندگیم نیز همین گونه خواهد گذشت، در تلاش برای تعلق داشتن و شکست خوردن.
در ناپدید شدن یک آدم ظلمی وجود دارد که توصیفش مشکل است. فرد ناپدید شده را به چیزی مجرد تبدیل می‌کند، و از آنجا که وجود او زیر همین خورشید و همین ماه یک امکان واقعی است، به سختی می‌توان تصویر روشنی از او را در ذهن نگه‌داشت. در مرگ، این ویژگی از بین می‌رود، و تمام یادبودهای دنیا هم نمی‌تواند جلوی سیل فراموشی را بگیرد. ولی، در زندگی، فردِ ناپدیدشده به طور جدی و به شیوه‌های پیچیده تغییر می‌کند.
 
بالا پایین