جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء روزی که دوست دارم تکرار شود

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط آریانا با نام روزی که دوست دارم تکرار شود ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 150 بازدید, 0 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع روزی که دوست دارم تکرار شود
نویسنده موضوع آریانا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط آریانا
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,431
12,574
مدال‌ها
6
بخش آغازین (مقدمه)

همه ما روزهای خوب زیادی در زندگی داشته ایم که دوست داریم بارها و بارها تکرار شود. روزی که خواهر یا برادر کوچکترمان به دنیا آمده، روزهای شادی که دوست های صمیمی مان را پیدا کرده ایم. روزهایی که به جشن و مهمانی رفته ایم و … اما من می خواهم یک روز خاص را برای شما تعریف کنم. روزی که دوست دارم تکرار شود و تمام تلاشم را برای این کار خواهم کرد.

بخش میانی (بدنه)

من از کودکی شطرنج را از برادر بزرگترم یاد گرفتم. ابتدا برای تفریح و سرگرمی بازی می کردم اما کم کم به پیچیدگی های این بازی فکری جذاب پی بردم و تصمیم گرفتم این رشته را به شکل حرفه ای دنبال کنم. در نزدیکی ما کلاس های آموزشی چندانی پیدا نمی شد اما من با کمی فاصله در جای دوری از شهر، یک موسسه آموزشی فوق العاده با مربیان حرفه ای پیدا کردم. مسیر طولانی، تنها سختیِ این راه نبود، من تلاش بسیار زیادی برای آموختن و پیشرفت کردم و ساعت های زیادی را به تمرین و تفکر روبروی صفحه شطرنجم گذراندم. بارها باختم اما هرگز ناامید نشدم و در عوض تکنیک های پیچیده ای را یاد گرفتم.

زمانی که مسابقات استانی شطرنج شروع شد من کاملا آماده بودم. آن روز به یاد ماندنی… روزی که مدال طلا را بر گردنم انداختند، روزی که به خودم و تلاش هایم افتخار کردم و نگاه پر غرور و رضایتمندانه خانواده ام را دیدم. روزی که دوست دارم و قول می دهم تکرار شود.
 
بالا پایین