به نام خداوندی که مهربان تر از مادر است انشای خود را آغاز میکنم.
من همیشه دوست دارم در روز مادر کاری بکنم که مادرم را خوشحال کنم.
مثلا دوست دارم برای او گل بخرم یا کاردستی درست کنم ،
یا پول هایم را چند هفته جمع کنم و وقتی زیاد شد با آن برای مادرم یک هدیه زیبا بخرم.
اما مادرم همیشه به من میگوید که نیازی نیست برای من کادو بخری.
و همین که بچه خوبی باشی و درس هایت را خوب بخوانی من از تو راضی هستم.
مادر ها خیلی زحمت میکشند . کارهای ما را انجام میدهند.
مثلا برای ما غذا درست میکنند . لباس های ما را میشویند و اتو میکنند.
در خواندن درس ها به ما کمک میکنند.
وقتی مریض میشویم برای ما سوپ میپزند و به ما دارو میدهند تا ما زود خوب بشویم .
انشا در مورد روز مادر به زبان ساده کودکانه
اما من به خاطر این که مادرم کارهای من را انجام میدهد او را دوست ندارم .
بلکه به خاطر مهربانی هایش او را دوست دارم .
و مطمئنم هیچ ک.س در دنیا من را به اندازه مادرم دوست ندارد و نگران من نیست.
وقتی روز مادر میرسد من همیشه خیلی فکر میکنم که چطور میتوانم مادرم را بیشتر خوشحال کنم.
اما خیلی از کارها هست که من پول و توان انجام دادن آن را ندارم.
به خاطر همین است که دوست دارم زودتر بزرگ شوم و هر کاری میتوانم برای خوشحالی مادرم انجام دهم .
کشیدن پوست صورت و درمان تیرگی پوست،بدون کوچکترین عمل و جراحی
کشیدن پوست صورت و درمان تیرگی پوست،بدون کوچکترین عمل و جراحی
امیدوارم در آینده پدر و مادر عزیزم به من افتخار کنند.
ما هر کاری هم در روز مادر برای مادران خود انجام دهیم نمیتوانیم زحمات او را جبران کنیم . پس بهتر است تلاش کنیم ، خوب درست بخوانیم و فرزند خوبی در آینده برای والدین خود باشیم.