جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {رویای ویرانه} اثر •آرمینا و سونیا کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط .Belinay. با نام {رویای ویرانه} اثر •آرمینا و سونیا کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 881 بازدید, 16 پاسخ و 16 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {رویای ویرانه} اثر •آرمینا و سونیا کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع .Belinay.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط .Belinay.
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

.Belinay.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
499
5,085
مدال‌ها
2
بنام خدواند رنگین کمان
نام اثر: رویای ویرانه
به قلم: آرمینا و سونیا
ژانر: تراژدی، عاشقانه
ناظر: @vian
مقدمه:

تو می‌آیی تا رویاهای ویرانه‌ام را از نو بسازی
و من با قلبی پر از خیالت به دیدارت برخیزم
می‌آیی تا ماه من شوی و من دوباره بوی آسمان بگیرم
و نور ستاره‌ها را باز به چشم ببینم
اما صبر کن! جلوتر نیا!
این ویرانه دیگر به دست هیچ‌ک.س آباد نمی‌شود
جلوتر نیا که دیگر تکه‌ رویاهایم از این کوچک‌تر نمی‌شود
ماه من، از دور قشنگ‌تری...
جلوتر نیا که نورت چشمانم را کور و زیباییت ماه آسمان تاریکم را شرمنده نکند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ARMINA

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,452
15,272
مدال‌ها
11

1683008322482 (1).png عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقد شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

.Belinay.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
499
5,085
مدال‌ها
2
این روزها، بسیاری به من حسرت هدیه می‌دهند. آهای! صدایم را می‌شنوید؟
من هستم، از عمق تاریکی‌های قلبم.
بس است دیگر، لطفاً آتش بس اعلام کنید!
به خدا نور رویاهایم خاموش شده!
دیگر ستاره‌ای نیست. آسمان قلبم تاریک تاریک است... .
دیگر تنها منم و تاریکی قلبم...!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

.Belinay.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
499
5,085
مدال‌ها
2
رویاهایم پای ثابت آسمان قلبم بودند
ستون‌های آسمان قلبم، از جنس رویاهایم بودند
با بی‌رحمی آن ستون‌ها را شکستید
دیگر بس است، ضربه نزنید! دست نگه دارید... .
به خدا سقف آسمان قلبم فروریخته و دیگر جایی برای شکستن باقی نمانده!
دیگر تنها منم و رویاهای ویران شده‌ام!
دیگر تنها منم و خرابه قلبم...!
 
آخرین ویرایش:

ARMINA

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,452
15,272
مدال‌ها
11
اسیرِ افسارِ سَرابِ رویاها شده‌ایم‌؛
در خیال خود ماییم‌ و دلی‌ که‌ با رویاهایمان شکوفا شده‌ایم‌؛
فرق زیادیست بین شاد بودن و پرت شدن حواس،
رنگ رویا بر افقِ دیده و دل‌ها زده‌ایم...
و اینک می‌گوییم: کاش رویا ببارد، کاش دل باشد و عشق باشد و ب*وسه‌ها بر ل*ب؛
بنشینیم بر لب جوی، پسران شادی کنان، دختران رقص کنان، خدا باشد و خنده بر لب زند و زندگی کنیم...
 
موضوع نویسنده

.Belinay.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
499
5,085
مدال‌ها
2
ماه من، گاهی وسوسه می‌شوم که به سمتت بیایم اما همین که دور و برم را نگاه می‌کنم، با این وسوسه سخت می‌جنگم...!
دور و بر من پر است از رویاهای مچاله شده... .
رویاهایی که در اثر هجوم وحشیانه بسیاری به سرزمین قلبم زیر پا له شده‌اند... .
حال که به آن‌ها نگاه می‌کنم، می‌بینم که هر کدام، خاطره‌ای، دردی ناگفته دارند و جایشان زیر آوار فروریخته قلبم است!
سی*ن*ه‌ام دیگر جای قلبم نیست! تبدیل به گورستان رویاهایم شده!
دیگر من هستم و جای خالی قلبم، دیگر تنها منم و رویاهای ویرانه‌ام...!
 
آخرین ویرایش:

ARMINA

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,452
15,272
مدال‌ها
11
جایت خالیست...
هوا چقدر برای رویای داشتنت عالیست.
اما حیف جانا، حیف که این شب، روز نمی‌شود.
شب است که می‌فهمم تا به‌حال چقدر در عشق تو مرده‌ام.
رویاهایم دلیل می‌خواهند؛ تو وصله قلب من بودی؛ رویایی که اگر دلیلش تو بودی، زندگی را چه خوش میگذراندم.
بدان که تو را از خودت می‌خواهم... کاش بدانی بودنت، آرامشی تمام نشدنی‌ست.
ندارمت اما می‌دانم وصله جان منی...
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

.Belinay.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
499
5,085
مدال‌ها
2
ماه من...!
حرف‌های زیادی بلد نبودم
من تنها چشمان تو را دیده بودم و گوشه‌ای از تبسمت که کلامم را دزدیده بود
از عشق، چیزی نمی‌دانستم... .
اما در خیالم، کودکانه‌تر از آنچه فکرش را بکنی، دوستت داشتم!
تکه بزرگی از رویاهایم، بودن با تو بود... .
تصوراتم از عشق شاید، کودکانه‌تر از کودکانه بود!
خیال می‌کردم تو هم دوستم داری... .
اما گاهی، زیر سقف خانه رویاهایمان، از من ستاره می‌خواستی...!
سعی کردم برایت ستاره بچینم، اما ماه من!
نمی‌شود از من ستاره نخواهی؟ آخر دستم به سقف همین خانه هم نمی‌رسد...!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

.Belinay.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
499
5,085
مدال‌ها
2
از واژه‌نامه‌ها پرسیدم، عشق یعنی چه؟
گفتند:«یعنی دوست داشتن به حد افراط!»
گفت:«دخترجان! حقیقت عشق شیفتگی معنا شد و قصدش دلبستگی و دلدادگی باشد.»
از عاشقان، پرسیدم عشق چیست؟
آنان نیز عشق را این‌گونه معنا کردند
آنان گفتند:«عشق تقویم بی‌انتهاییست که برگ‌هایش رنگ قرمز ندارند! در تقویم عشق، هر روز شنبه است و جمعه هرگز ندارد. عشق یعنی مستجاب شدن رویاهایت!»
اما ماه من!
چرا رویاهایم تکه‌تکه شده‌اند؟ مگر رسم عشق، تحقق رویاهایم نبود؟
شاید، آن زمان باید از دل‌شکستگان هم می‌خواستم عشق را برایم معنا کنند. این گناه شیرین من بود!
 
موضوع نویسنده

.Belinay.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
499
5,085
مدال‌ها
2
ماه من!
کاش نیتون برای عشق هم قانون سومی تعریف می‌کرد
آن‌گاه، زمانی‌که من تو را دیوانه‌وار دوست داشتم
تو حق هیچ عکس‌العملی جز دوست داشتنم نداشتی!
آن‌گاه، من این‌جا، در کوچه پس‌کوچه‌های شهر تنهایی‌ام، تو را هم داشتم...!
تو را هم داشتم تا در شهر بزرگ تنهایی‌ام، تو تنها کسی باشی که شعر دلدادگی‌ام را برایش بسرایم!
اما بدان، بدون تو این ویرانه را آباد خواهم ساخت
درست است رویایی برایم باقی نگذاشتی، اما... .
این آبادی را بر پایه حسرت‌هایم خواهم ساخت...!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین