جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

خبری زبان‌ فارسی در دوران طالبان؛ عصبیت‌های قومی بار دیگر گلوی «وطن فارسی» را خواهد فشرد؟

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته کتاب و ادبیات توسط Puyannnn با نام زبان‌ فارسی در دوران طالبان؛ عصبیت‌های قومی بار دیگر گلوی «وطن فارسی» را خواهد فشرد؟ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 257 بازدید, 1 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته کتاب و ادبیات
نام موضوع زبان‌ فارسی در دوران طالبان؛ عصبیت‌های قومی بار دیگر گلوی «وطن فارسی» را خواهد فشرد؟
نویسنده موضوع Puyannnn
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Puyannnn
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
زبان فارسی در افغانستان همواره با چالش‌های متعددی مواجه بوده است، از تلاش برای جایگزین کردن زبان پشتو با این زبان در دوره‌های مختلف تا حذف آن با واژه‌های انگلیسی و مهاجرت‌های اجباری شاعران و نویسندگانش، این موضوع هرچند با فراز و فرودهایی مواجه بوده است، اما در تاریخ 400ساله اخیر افغانستان همواره به چشم می‌خورد.

زبان فارسی این روزها در افغانستان وارد مرحله جدیدی شده است. عده‌ای از اهالی فرهنگ افغانستان معتقدند که طالبان در دوره جدید به تقابل با این زبان می‌پردازد و سعی در حذف آن از هویت و فرهنگ مردم افغانستان دارد؛ در مقابل سران طالبان اعلام کرده‌اند که شیوه حکومت‌داری و نوع نگاه آن‌ها به مسائل مختلف از جمله فرهنگ، با دوره گذشته حاکمیت آن‌ها بر خاک افغانستان تفاوت چشمگیری دارد.

در همین رابطه با ابوطالب مظفری به گفت‌وگو پرداخته و ضمن نگاهی به تاریخ تقابل با زبان فارسی، وضعیت امروز این زبان در افغانستان را نیز از منظر این شاعر مورد بررسی قرار داده است. مظفری از جمله شاعران مهاجر افغانستانی است که سال‌هاست در ایران زندگی می‌کند، اما همیشه دغدغه‌مند فرهنگ افغانستان و وطن فارسی بوده است. او می‌گوید: طالبان به‌لحاظ سیاسی می‌خواهد آداب بین‌المللی را رعایت کند، اما به‌لحاظ خشونت‌های فرهنگی با طالبان 20 سال پیش فرقی ندارد و حتی بدتر هم شده است. طالبان الآن به برخی از جنبه‌های فرهنگی آگاه شده است و می‌داند که رسانه‌ها، جوامع مدنی و دانشگاه‌ها چه تأثیری بر رشد مردم دارد؛ به همین دلیل سعی در کنترل این موارد دارد و دارد روی آن کار می‌کند.

مظفری ضمن اشاره به تبعات حذف زبان فارسی و تأثیر این امر بر هویت مردم افغانستان، از نگرانی جدیدی سخن می‌گوید: جایگزینی زبان انگلیسی یا عربی برای آموزش در مدارس و دانشگاه‌ها.

مشروح گفت‌وگوی تسنیم با این فعال فرهنگی را می‌توانید در ادامه بخوانید:

آقای مظفری، برای شروع به وضعیت و جایگاه زبان فارسی در افغانستان بپردازیم. زبان فارسی در این کشور به‌لحاظ جمعیتی چه‌تعداد سخنور دارد و از منظر نظام آموزشی و زبان علم‌، در مدارس و دانشگاه‌ها از چه جایگاهی برخوردار است؟

افغانستان کشوری است که اقوام مختلف با گویش‌های مختلف در آن زندگی می‌کند و هر کدام زبان بومی و محلی برای خود دارد؛ به همین دلیل از دیرباز محل اقامت قومی و محلی متعدد بوده است. مسلم است که زبان فارسی به‌دلیل پیشینه‌ای که در این کشور داشته، زبان بین‌الاقوامی است، به‌طوری که همه اقوام و نژادهای مختلف با وجود داشتن زبان‌های بومی و قومی خود، در ارتباط با هم از زبان فارسی استفاده می‌کردند و می‌کنند؛ به همین دلیل این زبان جایگاه محوری و پیونددهنده بین اقوام مختلف در افغانستان دارد.

زبان فارسی در افغانستان زبان بین‌الاقوامی است

از سوی دیگر، همه اقوام به‌نحوی از مواریث زبان فارسی مانند ادبیات، تاریخ و... استفاده می‌کنند و آن را متعلق به خود می‌دانند؛ از این جهت زبان فارسی در افغانستان، زبان اول ارتباطی و فرهنگی بوده و هنوز هم هست، اما به‌دلیل مسائل اقتصادی و سیاسی از یکی دو قرن گذشته به این سو، چالش‌های سیاسی این زبان را دچار مشکل کرد، این مشکلات پیش از آن وجود نداشت.

همه اقوام افغانستان زبان مربوط به خود را داشتند و وقتی وارد سیاست و جامعه می‌شدند، به‌زبان فارسی صحبت می‌کردند. اکثر جامعه افغانستان با این زبان آشنا هستند و ممکن است حدود 20 درصد از مردم به‌دلیل حضور در حواشی و دور بودن از مرکز، به این زبان تکلم نکنند یا با آن آشنایی نداشته باشند.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
اگر بخواهیم از منظر تاریخی موضوع را پیگیری کنیم، متوجه می‌شویم که جدال بین پشتو و زبان فارسی، جدالی ریشه‌دار و باسابقه است و محدود به زمان فعلی نمی‌شود، این موضوع حتی در دوران حاکمیت کرزی و اشرف غنی یا حتی پیش‌تر از آن نیز وجود داشته است، به‌عنوان نمونه، گفته می‌شود در دوره کمونیست‌ها انتشار مقاله یا یادداشتی در حمایت و معرفی زبان فارسی در افغانستان ممنوع بوده است، کمی به این سابقه و پیشینه اشاره کنید، این تقابل از چه‌زمانی شروع شد؟

زبان فارسی در زمان حاضر یکی از بدترین دوران تاریخی خود را سپری می‌کند؛ به این دلیل که افغانستان در زمان حاضر حکومتی را بر سر کار می‌بیند که به‌لحاظ عصبیت‌های فکری و قومی و ارتجاع فکری و فرهنگی بی‌مانند است. چالش با زبان فارسی تقریباً چهار ـ پنج قرن است که در افغانستان دیده می‌شود. اگر بعد از دوره تیموریان و بعد از سقوط نادر افشار را در نظر بگیریم، می‌بینیم که در افغانستان حکومتی تشکیل شد که مؤسس آن احمدشاه ابدالی بود. ابدالی نژادش پشتون و زبانش پشتو بود. در دوره او، برای اولین‌بار بود که حکومتی روی کار آمد که زبان و فرهنگش یک‌مقدار متفاوت بود؛ با این حال ابدالی، فرزندان و جانشینانش از در مخالفت عینی با زبان فارسی در نیامدند، آن‌ها خود را به‌نحوی شاه خراسان می‌دانستند و خراسان را فرهنگ و تمدن خود می‌پنداشتند. ابدالی خاطراتش را به‌زبان فارسی نوشت و فرزندانش نیز به این زبان شعر می‌گفتند و زبان پشتو را روی کار نیاورده است.

اولین زمزمه‌های تقابل با زبان فارسی در افغانستان

این قضیه ادامه داشت تا اینکه ما به دوران پادشاهی امیرشیرعلی‌خان می‌رسیم که مصادف است با سلطنت ناصرالدین شاه در دوران قاجاریه در ایران. امیر شیرعلی‌خان تغییراتی در ادارات ایجاد کرد و اصطلاحات نظامی و ارتشی را به زبان پشتو برگرداند و معتقد بود که این اصطلاحات به این زبان کاربرد بهتری دارد، اما با وجود همه این تغییرات، زبان کل ادارات دولتی، زبان تعلیم و تربیت و زبان شهروندان،‌ زبان فارسی بود. بعد از او، دوره‌ای ایجاد شد که جنگ‌های داخلی رخ داد.

در دوران مدرن، با روی کار آمدن حبیب‌‌الله و با پایه‌گذاری نظام آموزشی جدید در کشور و روی کار آمدن روزنامه‌هایی چون «شمس النهار» ایده جدیدی متولد شد که در آن، زبان پشتو کنار زبان فارسی قرار می‌گرفت. محمود طرزی، روشنفکر و روزنامه‌نگار افغانستانی که از او با عنوان «پدر ژورنالیزم افغانستان» یاد می‌شود، برای اولین‌بار این ایده را مطرح کرد و به آن رسمیت بخشید. او تحصیل‌کرده ترکیه بود و به زبان‌های دیگر نیز آشنایی داشت. طرزی وقتی به افغانستان آمد، استقلال هویت افغانی را مطرح کرد. به‌اعتقاد او؛ "زبان فارسی، زبانی است که تمدن منطقه با آن حرف می‌زند و زبان تمدنی این منطقه است و زبان خاص یک جغرافیا نیست و ما برای اینکه دارای هویت سیاسی مستقلی هستیم، خوب است که زبان هویتی مستقلی نیز داشته باشیم"؛ لذا زبان پشتو را به‌عنوان زبان هویتی ملت افغان مطرح کرد، از اینجا بود که این قضیه مطرح شد و زبان پشتو نیز کنار زبان فارسی قرار گرفت.

اما محمود طرزی، امان‌الله خان، حبیب‌الله‌خان و دیگران هیچ کدام به‌زبان پشتو حرف نمی‌زدند. تمام مقالات طرزی، روزنامه‌ها و آثارش به‌زبان فارسی بود و در مدارس نیز به این زبان تدریس ادامه داشت، حتی نامش نیز همین «زبان فارسی» بود، «زبان دری» باب نبود و بعدها به‌عنوان قرائتی از زبان فارسی مصطلح و مطرح شد. به‌اعتقاد افرادی چون طرزی، مردم افغانستان برای اینکه مقابل ایران و تاجیکستان هویت مستقل داشته باشند، بهتر است زبان مستقلی نیز داشته باشند که همان پشتو یا افغانی است.

بعد از دوره طرزی، با آمدن امان‌الله، نادرخان و باقرخان، یک مقداری قضیه زبان پشتو جدی‌تر و به اموری چون آموزش نیز وارد شد؛ به این معنی که کنار زبان فارسی، زبان پشتو نیز در مدارس تدریس می‌شد؛ به این صورت که بخشی از کتاب‌های آموزشی فارسی و بخشی پشتو بود. این امر مشکلات آموزشی بسیاری را ایجاد کرد؛ چرا که هیچ کدام از فرزندان این کشور، پشتو را به‌عنوان زبان علمی نمی‌شناختند و یاد نگرفته بودند. آ‌ن‌ها این زبان را به‌عنوان یک زبان بومی می‌شناختند و با آن آشنا بودند، خیلی‌ها هم آشنا نبودند، بعضی نیز به‌صورت شفاهی آشنا بودند و نه مکتوب؛ به همین دلیل مشکلاتی ایجاد کرد.

کنار این، تغییراتی در پول افغانستان ایجاد شد، تمبرها به‌زبان پشتو و لوح‌های دانشگاه‌ها و مدارس نیز فارسی پشتو بود. اصطلاحاتی وارد کادر اداری شد و این اتفاقاتی بود که در زمان باقرشاه و جانشینش، محمد داوود خان رخ داد، از اینجا مشکلات فارسی‌زبانان با زبان پشتو جدی‌تر شد. با همه این‌ها خود ظاهرشاه زبان پشتو نمی‌دانست، خودش به‌زبان فارسی حرف می‌زد و سخنرانی می‌کرد، خاطراتی نیز نقل شده است که به تخویف زبان پشتو در مجالس خصوصی اشاره کرده و گفته است که "این زبان، زبان تمدن و فرهنگ نیست."، اما به‌طور رسمی این کارها را نیز انجام داده است. پس از این دوران، کمی موضوع زبان فروکش کرد و ما با مسئله حادی در این خصوص مواجه نبودیم تا اینکه به دو دهه اخیر می‌رسیم.

در 20 سال اخیر، مسئله قومیت و نژاد مردم افغانستان بار دیگر مطرح شد. طرح مجدد قومیت، نژاد و قدرت سیاسی اقوام که خواهان استقلال نسبی در هویت خود بودند، منجر به طرح دوباره مسئله زبان شد؛ به همین دلیل در دوران حکومت کرزی و اشرف غنی شاهد افزایش این نگاه‌ها بودیم، به‌طور مثال، اولین‌بار سرود ملی وقتی می‌خواست تعیین شود، قرار شد به‌زبان پشتو باشد؛ در حالی که در قانون اساسی هم زبان پشتو و هم زبان فارسی رسمیت داشت و بنا بر این بود که در همه ادارات هر دو زبان حضور داشته باشد. همین کار در تذکره (کارت شناسایی) نیز رخ داد و در آن ملیت مردم، «افغان» ثبت شد؛ در حالی که نصف مردم افغانستان یا بیشتر از آن خود را افغان نمی‌دانند، افغان یکی از اقوام افغانستان است.
 
بالا پایین