جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی رمان زنان کوچک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط آریانا با نام زنان کوچک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 129 بازدید, 0 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع زنان کوچک
نویسنده موضوع آریانا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط آریانا
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,431
12,574
مدال‌ها
6
معرفی کتاب زنان کوچک
«زنان کوچک» اثر لوئیزا مِی‌اُلکت (-‍۱۸۳۲) نام کتاب نام‌آشنایی است که داستان زندگی چهار خواهر را روایت می‌کند. خانم لوئیزا مِی‌اُلکت در شهر جرمن تاون در ایالت پنسیلوانیای امریکا در خانواده‌ای فقیر متولد شد و از کودکی شروع به کار نمود. او اولین اثرش را در سن شانزده سالگی نوشت پس از فراز و نشیب بسیار در زندگی سرانجام انتشار اثر مشهورش زنان کوچک (و دنباله‌ی آن مردان کوچک) شهرت و امنیت اقتصادیش را تضمین کرد و بالاخره الکت در سال ۱۸۸۸ در روز تدفین پدرش که عاشقانه به او عشق می‌ورزید، در اثر بیماری در شهر باستن درگذشت.

اکثر آثار آلکوت شرح‌حال گونه است. برای مثال وی چهار خواهر داستان زنان کوچک را با استفاده از الگوی خود و خواهرانش (لوئیزا، الیزابت، آنا و می) خلق کرده است که البته خود او در رمان حاضر نقش جو را بر عهده دارد. زنان کوچک داستانی است که به بیش از ۵۰ زبان ترجمه شده و موفق شده‌است از میان مرزهای فرهنگی و مذهبی عبور کند. اقتباسی از این داستان در اپرا، باله، برنامه‌های تلویزیونی، هالیوود، بالیوود و انیمه‌های ژاپنی استفاده شده‌است: مگ یک روز گرم به خانه آمد و داد زد: «اول ژوئن! خانواده‌ی کینگ فردا می‌روند لب دریا و من تعطیل هستم. سه ماه تعطیل.

نمی‌دانید چقدر خوش می‌گذرد.» جو از خستگی، روی کاناپه لم داده بود و بت داشت چکمه‌های خاک‌آلودش را در می‌آورد و ایمی برای همه شربت آبلیمو درست می‌کرد. جو گفت: «عمه مارچ امروز رفت. آه، برای همین هم من خوشحالم. از ترس اینکه نکند از من بخواهد با او بروم داشتم نصف جان می‌شدم. اگر می‌گفت، باید می‌رفتم. اما می‌دانید که پلام فیلد همان قدر با صفاست که قبرستان!‌ و من می‌خواستم بهانه بیاورم و نروم. برای همین تا وقتی عمه نرفته بود، همه‌اش در هول و ولا بودم و هر بار که حرف می‌زد زهره‌ترک می‌شدم. از بس عجله داشتم که زودتر از دستش خلاص شوم، باهاش خیلی خوب و مهربان شده بودم و می‌ترسیدم که مبادا حس کند جدایی از من برایش غیرممکن است. خلاصه آن‌قدر لرزیدم تا سوار کالسکه شد. اما باز ناگهان قلبم ریخت...

بریده‌هایی از کتاب

کسی که فرو افتاده است نگران افتادن نیست کسی که افتاده است مغرور نیست و کسی که فروتن است خدا همیشه راهنمای اوست من به آنچه دارم راضیم کم یا زیاد با این حال خدایا! خشنودی تو را طلب می‌کنم چون تو اینها را برایم حفظ می‌کنی

بهتر است آدم ترشیده‌ی خوشبخت باشد، اما همسری بدبخت یا دختری جلف و بی‌حیا نباشد و دائم دنبال شوهر بگردد. غصه نخور مگ. فقر به ندرت عاشق واقعی را رَم می‌دهد.​

در زندگی ما ایام سخت زیادی وجود دارد، اما اگر بتوانیم آن‌طور که باید از خدا کمک بخواهیم همیشه می‌توانیم آن را تحمل کنیم​

IMG_20220509_110618.jpg
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: mobina01
بالا پایین