فلسفی سخنان آلبر کامو

[STARLET]

تو هیچ‌گاه خوشبخت نخواهی بود، اگر در جستجوی این باشی که خوشبختی از چه چیزهایی شکل می‌گیرد. و تو هیچ‌گاه به معنای واقعی زندگی نکرده‌ای اگر به دنبال معنای زندگی گشته باشی.

 

[STARLET]

ممکن است در مورد چیزهایی که به آنها علاقه‌مندم مطمئن نباشم، اما در رابطه چیزهایی که علاقه‌ای ندارم کاملا مطمئنم.

 

[STARLET]

من همواره بر وفادار بودن خود پافشاری می‌کردم،‌ درعین حالی که اعتقاد داشتم که از میان افرادی که دوستشان دارم نمی توانم کسی‌را نام ببرم که به او خ*یانت نکرده باشم.

 

[STARLET]

بدنم زجر میکشد

پوست تنم درد میکند ، سی*ن*ه ام

دست و پایم ، سرم خالی است

و دلم بهم میخورد

و از همه بدتر طعمی است که در دهنم

نه خون است ، نه مرگ است ، نه تب

اما همه اینها با هم

کافی است که زبانم را تکان بدهم تا دنیا سیاه بشود

و از همه موجودات نفرت پیدا کنم چه سخت است

چه تلخ است

انسان بودن.

 

[STARLET]

به آنچه که ما را با برخی از انسان ها وابسته میکند نام عشق ندهیم.

 

[STARLET]

هیچکس مجبور نیست انسان بزرگی باشد.
تنها ، انسان بودن کافی است.

 

[STARLET]

فردا و دیروزباهم دست به یکی کرده

دیروز با خاطراتش مرا فریب داد

فردا با وعده هایش مرا خواب کرد

وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود.

 

[STARLET]

من همواره بر وفادار بودن خود پافشاری می‌کردم،‌ درعین حالی که اعتقاد داشتم که از میان افرادی که دوستشان دارم نمی توانم کسی‌را نام ببرم که به او خ*یانت نکرده باشم.

 

[STARLET]

ممکن است در مورد چیزهایی که به آنها علاقه‌مندم مطمئن نباشم، اما در رابطه چیزهایی که علاقه‌ای ندارم کاملا مطمئنم.

 

[STARLET]

پاییز بهار دوم است، هنگامی‌که تمامی برگ‌ها تبدیل به گل می‌شوند.