فلسفی سخنان کنفوسیوس

[شاهدخت]

من از یاد دادن آنچه که یاد گرفته ام، هرگز خسته نشده ام. این تنها خدمت ناچیزی است که می توانم آن را به خود نسبت دهم

 

[شاهدخت]

از اشتباهات خود شرمنده نشوید و آن را جرم ندانید .

 

[شاهدخت]

مرد بزرگ با روی خوش رد می کند و مرد کوچک با روی ترش می پذیرد

 

[شاهدخت]

زمانیکه دانش یک مرد برای موفقیت کافی است. ولی تقوای او کافی نیست. هر چه را که او ممکن است بدست آورد دوباره از دست خواهد داد.

 

[شاهدخت]

اطفال بیشتر به دستور و سرمشق محتاجند تا انتقاد و عیب جویی.

 

[شاهدخت]

با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد .

 

[شاهدخت]

بردن همه چیز نیست ؛ امّا تلاش برای بردن چرا .

 

[شاهدخت]

موفقیت به همان اندازه شکست خطرناک است.

 

[شاهدخت]

من از یاد دادن آنچه یادگرفته بودم، هرگز خسته نشدم. این یگانه خدمت ناچیزی است که نسبت به خودم می‌توان انجام داد.

 

[شاهدخت]

اغلب مردم گله‌وار گرد هم می‌نشینند، بی‌آنکه درباره‌ی اوضاع عمومی و تکالیف اجتماعی خود کلمه‌ای به زبان آرند، بلکه تنها از گفتن و شنیدن گفتارهای هزل و یاوه خوشحال و شاد می‌شوند و می‌خندند. به راستی این مردم را به راه راست آوردن، بسیار دشوار است.