دلنوشته [سهوِ عسیر] اثر «;FOROUGH کاربر انجمن رمان بوک»

[;FOROUGH]

عنوان: سهوِ عسیر‹اشتباه سخت›
ژانر: تراژدی، روان‌شناختی
نویسنده: ;FOROUGH
عضو تیم نظارت ادبی سوم
مقدمه:
من سهواً دستانت را در دست‌های خود جای دادم؛
سهواً نگاهی عمیق به وجه‌ی پنداشت‌انگیز‌ات انداخته‌ام و دل به هستی‌ات داده‌ام.
عسیراً، قلبم را در بندِ چشمداشت‌‌های نامتناهی رها کردم؛
من سهواً ذهنم را به گمراهی‌های فریبنده و بیهوده گره زده‌ام،
بی‌آنکه بدانم تو را، ای خیالِ‌عزیز، با همه‌ی اذهانِ لایتناهی‌ام، در دل خود به اسارت گرفته‌ام‌ و... .

 

[STARLET]

سلام
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانی
در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]​

 

[;FOROUGH]

در بسترِ این کورابِ موهوم، من سهواً عطش‌زده‌ی حقیقت در لابه‌لای تجسم‌های گلوسوزِ رؤیاها، مفقود شدم، هم‌چون مسافری در شب‌های بی‌پایان، که در جستجوی نور، خود را در اعماق تاریکی می‌بیند. عسیراً دل‌بستم به آنچه که شب را به بامداد پیوند می‌دهد، به زخم‌هایی که میان خواب و بیداری در دل می‌نشینند و به رؤیاهایی که کذبِ صبح را می‌سازند.
ای رؤیا، ای تو که دلکش‌ترین و زننده‌ترین هستی، در اعماق دل من ریشه دوانده‌ای هم‌چون درختی در تاریکی، به رغم همه شوق‌ها و تلخی‌ها، در آغوش بی‌کران خیال‌بافی‌ام، همچون باد سرد صبحگاه، می‌وزی.