STARLET
سطح
4
୧(ارشد بخش ادبیات)୨
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
طراح آزمایشی
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
- Feb
- 3,670
- 16,315
- مدالها
- 10
نام مجموعه اشعار: سوخ زَهره (سوختن دل)
ژانر: عاشقانه
شاعر: عسل
قالب: غزل
مقدمه:
دلُم تنگه، یارَم تو کوچهها میچَرخه،
چشُم به راهت، هر گذر و هر دیوار مینویسه.
به آفتاب گُله میکنم: «چرا میتابی بیوفا؟»،
به باد میگم: «نِه خُرده، نَفریبی ما رو، بیا!»
مه صبحگاهی با شُعلههای خیال میرقصه،
سرخی لبهات، خُردهای آتَش تو دلُم، میسوزه.
چای دم میکنم و یاد تو میافتَی،
هر جرعه شعلهایست بر قلبم، همچو خُردهی ذرهها.
گربه روی دیوار میپره و طعنه میزنه،
میگم: «چی کار داری؟ دلُم پره از نَمه!»
باد میپیچه و میگه: «میدونه، عشقش پره از شِگفتیها»،
به دیوار میخندم، دلُم پر از پچپچِ پنهانیِ عاشقی.
بوی نون و سبزه میپیچه تو حیاط خاطرهها،
دلُم پره از حسرت، میگم: «یارَم کجاست؟ دلُم پره از طوفانهها!»
آسمون پر از رنگ و نَور و نغمههای دور،
میگم: «دلُم پیش تو، بیا که خالیست، پر از قصهها!»
سُوخ زَهره یعنی دل سوخته و شعلهور،
میخندم، میگریم، عشقمون پر از یاد و اسرار.
باد میگه: «میدونه، عشقمون همیشگیه»،
و من میخندم، میگریم، همزمان، عاشقیه.
این شهر به زبان مشهدی سروده شده است.