جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

خبری سومین رمان استیو تولتز در ایران منتشر شد

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته کتاب و ادبیات توسط Puyannnn با نام سومین رمان استیو تولتز در ایران منتشر شد ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 117 بازدید, 1 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته کتاب و ادبیات
نام موضوع سومین رمان استیو تولتز در ایران منتشر شد
نویسنده موضوع Puyannnn
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Puyannnn
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
هرچه باداباد سومین رمان استیو تولتز است پس از جز از کل و ریگ روان، که به ترتیب درباره‌ی ترس از مرگ و ترس از زندگی بودند، تولتز در هرچه باداباد، با الهام گرفتن از مفهوم رجعت ابدی نیچه، یک دنیای آخرالزمانی ساخته که در آن آدم‌ها، غرق حسرت آن‌چه از کف داده‌اند، به دام چرخه‌ی بی‌پایان مرگ و زندگی افتاده‌اند و دنبال راه خلاصی می‌گردند.

کتاب تاملی است بر تولد و زندگی و هرچه در فاصله‌ی این‌ دو اتفاق می‌افتد. او دنیای پس از مرگی می‌آفریند که بیشتر سوال طرح می‌کند تا پاسخ سوالات را بدهد. هرچه باداباد رمانی است پرکشش، خلاقانه و مانند دو رمان قبلی نویسنده، بی‌اندازه تفکربرانگیز.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
بخشی از کتاب:
"به‌قدری از مصیبت‌های نوظهورم خسته بودم و این‌قدر احساس آسیب‌پذیری می‌کردم که به بارمن هشدار دادم 《به من اخم نکن، جاش رو تنم می‌مونه.》تکه‌پاره‌های مکالمات پیرامونم را از این گوش می‌گرفتم و از آن گوشم در می‌کردم (《از روی جنازه‌ام هم رد می‌شدند حاضر نبودم بمیرم، ولی مرده‌ام.》 《خودکُشیِ من خودکِشیِ شغلی بود.》)
مردی که کنارم نشسته بود با دندان‌هایش بطری نوشیدنی را بلند کرد. زنی وسط جوکی که خودش تعریف می‌کرد از خنده روده‌بر شد. هیچ‌کدام‌مان از آن‌دست آدم‌هایی نبودیم که هرگز کسی بتواند دوباره عمیقاً و حقیقتاً دوستش داشته باشد..."
 
بالا پایین