دلم گم کرده در رویای چشمان تو خوابش را
حریفش نیستم، بد کرده شاید انتخابش را
به دیدار تو وقتی میشتابد، سخت میگیری
نمیدانم که خواهد داد از این پس جوابش را
عطش دارد دلم، شک نیست با عشق تو میمیرد
هنوز از سادهلوحی، چشمه میبیند سرابش را
نگاهت یادگار بهترینم شد، نگیر از من
که توی سی*ن*هام آماده خواهم کرد قابش را
تمام آسمانم بی تو ابری شد در این فکرم
بخندی، خندهات پس داد شاید آفتابش را
صبوری رفته از من، باورم کن ناز کردنها
گرفته از من و از این دلِ وامانده، تابش را