جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {شال گردن} اثر •پریزاد کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط -پریزاد- با نام {شال گردن} اثر •پریزاد کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 446 بازدید, 10 پاسخ و 10 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {شال گردن} اثر •پریزاد کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع -پریزاد-
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,267
مدال‌ها
12
عنوان:شال‌گردن
نویسنده: پریزاد
.
ژانر:تراژدی

ناظر: @الههِ ماه؛
مقدمه:

غصه‌ نخور که دلمان، حوضچه‌یِ غم‌‌هایمان شد.
گریه مکن که گریه‌هایت، آبِ زلالِ شور بر این فواره‌هایِ دلتنگی‌مان نشود.
بگذار بگویند و بگویند که فایده ندان شود.
آن‌قدر که غم‌هایمان به چشم‌هایمان نفوذ کند؛
نفوذی که غصه‌ها را پاک و بی‌دل کند.


 

DLNZ

سطح
7
 
🝢مدیر ارشد بخش ادبیات🝢
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار موسیقی
ناظر ادبیات
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
3,435
12,851
مدال‌ها
17
1687554044920.png
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست ججلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]

 
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,267
مدال‌ها
12
به نام آن‌که‌ گرما بخش غم‌هایم بود... .
شروعم این‌گونه‌ بوده‌ است‌ که شال‌گردانم‌ را به دور غم‌هایم‌ بِپیچانم و آن را در آغوشِ سردِ امروزهایم بگذارم. شال‌گردانی که برایم حکم یک پناه‌ دهنده‌ی غم‌ بیش بود! شال‌گردانی از جنس محبت که در سردی‌ها برایم گرم‌ترین پناه‌دهنده بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,267
مدال‌ها
12
نمی‌گویم که شال‌گردان می‌تواند مقام گرما‌ بخش مهر پدر، مادر و... همچنان عشق را بگیرد!
او فقط جایگزینی‌ است که برای من یا شاید تو و دیگری که با ارزش‌تر از یک جایگزین مهرِ گرما بخش باشد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,267
مدال‌ها
12
شال گردنِ ساخته شده از عشق منزلِ غم‌هایم بود، غم‌هایی که در گوشه‌کناره‌ای از کنج دل رویش شده بود با دانه‌ای بغض! همان‌ بغضی که هر از گاه خود را آشکار می‌سازد، را می‌گویم.
نمی‌دانم چه موقع بود، اما به درستی به یاد دارم که در خرد سالی‌ام شال‌گردن بافته شده از عشق من‌را مجذوب گرما‌یِ خود کرد.
 
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,267
مدال‌ها
12
همان لحظه‌ها بود که در کوچه‌ها شال‌گردانم را به دور گردنم پیچیده بودم و آن را با آن گرمای طلوع بخشش حس کردم! یادش بخیر در آن زمان احساس خوشبختی را برای لحظه‌ای احساس کرده بودم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,267
مدال‌ها
12
آخر می‌دانی من را چه به داشتن آغوش گرمای دلنشین پدر و مادر؟ آن دو آثار ارزشمند خدواند را نداشتم پس ز آن پس، آن شال‌گردان یادگارِ مادرم برایم دلنشین و نفس‌آور بود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,267
مدال‌ها
12
در خیابان‌ها با کفشی کهنه که پاهایم آتش به جانشان افتاده بود خود را به سوی طرفی نامعلوم برای پناه می‌کشیدم.
همان زمان که دیوانه‌وار با کفش‌هایی کهنه به دنبال سرپناهی می‌گشتم باد آمد و شالم را ربود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,267
مدال‌ها
12
شال همچو طنابی از دور گردنم باز شد و با باد همراه شد.
دویدم، زمین خوردم، گریه کردم اما شال‌گردانم باز نگشت آن‌جا بود که جهنم را احساس کردم.
***
وابسته بودن به عشق و عاشقی نبود. می‌توانست به یک شال‌گردن باشد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,267
مدال‌ها
12
شال‌گردنی که سوز سرمای زمستانی گرمایش را به تو می‌دهد، تا گوش‌هایت از شدت سرما سرخ نشود ، شال‌گردان می‌توانست مراقب گوش و صورتی باشد که روزهای قبل آن گوش و صورت در نسیم صبح‌گاهی در جلوی یک پارک از یک هم‌ سن سال خودش کتک بخورد و دم نزند و صدایش بلند نشود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین