جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء شنیدن صدای وزش باد پاییزی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط ASHVAN با نام شنیدن صدای وزش باد پاییزی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 222 بازدید, 1 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع شنیدن صدای وزش باد پاییزی
نویسنده موضوع ASHVAN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ASHVAN
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
موضوع انشا:

شنیدن صدای وزش باد پاییزی​

 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
در یکی از شب های پاییزی در اتاقم خوابیده بودم که صدایی مرا بیدار کرد، این صدا، صدای باد پاییزی بود که از همه جای خانه به گوش می رسید و کمی مرا می ترساند.

بعضی وقت ها باد شدید تر می شد و صدای بلند تری ایجاد می کرد.
شاخه های درخت خرمالو که در باغچع ی حیاط بود با وزش باد تکان می خورد و سایه های ترسناکی در پشت پنجره ی اتاقم به وجود می آورد، با دیدن سایه ها پتو را روی سرم می کشیدم تا ترسم کم تر شود.

بعضی وقت ها صدای افتادن شی ای از حیاط می آمد و من می دانستم که باد باعث شده وسایلی که مادر در حیاط چیده بود روی زمین بیفتند.

هر بار که صدای افتادن وسایل از حیاط می آمد نگران بودم که این باد شدید باعث آسیب زدن به خانه ی کسی شود یا حتی باعث شود کسی زخمی شود به همین خاطر دعا می کردم تا وزش باد کم تر شده یا تمام شود.

از تمام درز های در و پنجره صدای زوزه ی باد می آمد و در خانه می پیچید و همین صدا اجازه نمی داد من بخوابم. چند ساعتی طول کشید تا بالاخره صدای باد پاییزی کم تر شد و من توانستم بخوابم.

صبح که از خواب بیدار شدم تا به مدرسه بروم دیدم که باد دیشب، باعث شده بعضی از شاخه های درختان شکسته شوند و روی زمین بیفتند.
بعضی شاخه ها هم روی ماشین ها افتاده بودند و به آن ها خسارت زده بودند. خوشحال بودم که حالا دیگر وزیدن باد تمام شده، اما دیدن شاخه های شکسته و خسارتی هم که باد به ماشین ها زده بود مرا ناراحت کرد.
 
بالا پایین