جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب شهد و شرنگ!

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط - OVERDOSE - با نام شهد و شرنگ! ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 103 بازدید, 0 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع شهد و شرنگ!
نویسنده موضوع - OVERDOSE -
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط - OVERDOSE -
موضوع نویسنده

- OVERDOSE -

سطح
4
 
ارشد بازنشسته انجمن
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Mar
2,309
14,626
مدال‌ها
7
IMG-20220710-WA0012.jpg

IMG-20220710-WA0013.jpg مشخصات کتاب!♡

قسمت هایی از کتاب شهد و شرنگ (لذت متن)

بوی کهنه ادوکلن سردی که در ماشین پیچیده است به بینی ام چین می اندازد. چشمان تیزبینش در آینه آن را شکار می کند و می گوید: - یه ادوکلن قدیمی مردونه اس... ویزاری... هدیه از طرف یه دوست عزیزه. تبحری در مورد انواع ادوکلن ندارم که او را در بحث همراهی کنم. لحظه ای به سکوت می گذرد و او بی مقدمه می گوید: - خاطرت خیلی عزیزه هااا!! عموی پیر من کمتر به نفع کسی از خودش می گذره. لبخند روی لب می نشانم و به شوخی با لحنی مغرور می گویم: - چون دختر خوبی ام. سری تکان می دهد و می گوید: - بر منکرش لعنت! خنده ی بی صدایی می کنم. با بلند کردن سرم متوجه می شوم که باز تیر نگاهش از داخل آینه من را مورد هدف قرار داده است. صدای زنگ موبایلم بلند می شود. نگاهی به صفحه ی آن می اندازم. تماس از منزل خاله است. جوابگو می شوم: - سلام خاله زهره. صدای مردانه و خشنی در گوشی می پیچد: - سلام. کجایی تو؟ با شنیدن صدای خشن امیرحسین لب هایم به سمت پایین آویزان می شود و حس و حال خوبم ته می کشد. آب دهانم را قورت می دهم و می گویم: - دارم میام اونجا. - سوار مینی بوس خطی هستی دیگه؟
 
بالا پایین