با سلام و وقت بخیر خدمت شما دلنویس عزیز!
عنوان:
عنوان دلنوشته «شکوفه های یخ زده» برگزیده شده است، که به چهار بخش تقسیم میشود.
«شکوفه+های+یخ+زده»
شکوفه به معنای هر یک از گلهای درختان میوه که معمولاً در فصل بهار میشکفند است.
یخ به معنای بیلطف است.
از لحاظ معنایی دو واژه از چهار واژهی عنوان دلنوشته معنا شده و هر کدام معنایی جداگانه را دارا بودند، که در کنار دیگر واژگان دلنوشته معنای جدیدی را بهوجود آوردهاند امّا یک نکته باقی میماند که به نوعی تضاد داشتن نماد دو واژه است. واژهی «شکوفه» نماد روییدن دوباره و جان بخشیدن به یک چیز است امّا واژهی «یخ» نماد به اتمام رسیدن حیات و پژمرده شدن یک چیز است. در نتیجه تضاد مناسبی در واژگان عنوان دلنوشته وجود دارد.
از لحاظ استاندارد واژگان عنوان دلنوشته کلیشهای محسوب نمیشوند؛ امّا به علت چهار بخش بودن عنوان دلنوشته و در نتیجه طولانی بودن آن، عنوان ده درصد کلیشهای محسوب میشود.
ژانر:
ژانر دلنوشته «درام» برگزیده شده است. بنابراین باید صد درصد دلنوشته دارای ژانر «درام» باشد؛ که این عمل کاملاً انجام شده است و گنجاندن ژانر در پستها به درستی صورت گرفته است.
مقدمه:
مقدمهی دلنوشته از لحاظ معنایی و مفهومی بهطور واضح بیان شده است، بهطوری که لزومی ندارد تا خواننده دو بار یا چند بار دیگر مقدمه را بخواند تا کاملاً حس و احوالات آن را درک کند امّا در مقدمه دو اشکال نگارشی که شامل «من! و تورا» میشود، مشاهده شده است.
انسجام:
اگر بخواهم انسجام پستهای دلنوشته را بهطور کلی بیان کنم، میتوان گفت تقریباً رعایت شده است امّا با این حال در بعضی از پستها تفاوت بهطور آشکار واضح است.
به عنوان مثال این پست...
انگار که به اجبار غم بر من چیره شد، انگار که به اجبار دوری من خستهی عالم شدم... همه چیز گویا زیبا است اما از دور.
هر کجا را که بگردم شکوفهای به چشمان من آرامش نمیبخشد... فقط سرما، سرما و سرما.
و این پست...
کاش آن سرمای خفته در دلت گرهای کور به تابستان نگاهم بزند که من از آشفته حالی نگاهت گریزانم!
چه کنم؟ کاش پرستوها به قلب تو باز گردند
من جز آرزو برای تو چه کنم؟
کاش آن مرغ سحر ناله سر نمیداد، کاش شکوفهای منتظر من نبود... کاش همیشه دل خزان من مال تو باشد، مال تو باشد؟
که در آنها رعایت نشدن انسجام میان پستهای دلنوشته مشاهده میشود.
هدف:
هدف فرعی دلنوشته نشان دهندهی فردیست که از عشق و عاشقی گریزان است و به نوعی به این حس مقدس باور قلبی ندارد؛ به همین علت قلبش از هر گونه احساس خوشایند خالی و از افرادی با قلبی پر از عشق بیزار است.
هدف اصلی دلنوشته نشان دهندهی فردیست که قلبش مملو از احساسات پاک و زیباست که سعی دارد به فرد مقابل بفهماند که اگر کمی احساس به خرج دهد اتفاق ناگواری نمیافتد و برای روح بخشیدن به قلب طرف مقابل در حال کوشیدن است.
لحن یا بافت:
لحن دلنوشته ادبی انتخاب شده است که بر این اساس تمامی واژگان پارتهای دلنوشته باید بهطور ادبی بیان شده باشد، که این عمل بهطور کامل صورت نگرفته است و در برخی جملات و واژگان لحن محاورهای مشاهده میشود که در اشکالات نگارشی ذکر شده است.
رعایت اصول نگارشی:
در دلنوشته اشکالات نگارشی بسیاری مشاهده شد، به عنوان مثال «اینجا، یخزده، اورا، تو!، تبعیدیم. همین!، می رسد، دلگیری؟، بیخبری؟، بیزاری؟، گریزانی؟، خودم، بودم، است، تورا، گریزانم!، گردند، مردن، نمیخواهی، سرد!، خسته!، مرده!، تو، نشسته، داغون، دستای، نمیرسیم، دلم، برای تو، میمیره، هرکاری، بازهم، آنقدر، خود نمایی، بی تو، میمیریم، میلرزه، میخنده، دور.، سرما، خاموش!، بسته!، فراموش! شکسته، ما.، من را، برفها!، شکوفهها، دارم میسوزم، پلکهایم!، جوانه ای، می شود، دوباره ی، واسطه ای، نمی دانستیم، تو!، شکوفه ای، نمی آورم، نمی دانم، چگونه، بود،شکوفههایی، نمیکشد...، آن ها، پناهی، تویی!، تو دستای تو مرد، پر پر، ماهم، هم مسیر» این اشکالات که در نتیجه باعث تاثیرات منفی در دلنوشته شده است. امّا دو نکتهی دیگر باقی میماند که عبارت است از استفاده بیش از حد از علامتهای تعجّب «!» و سه نقطه «...» و همچنین نکته دیگر اینکه عنوان دلنوشته به درستی نوشته نشده است.
سخن منتقد:
اوّل از همه خدمت شما دلنویس عزیز خسته نباشید عرض مینمایم و در وهله دوّم برایتان آرزوی آثار بیشتر را خواستار هستم.