ضرب‌المثل ضرب المثل‌های مازندرانی

[SOLEMN]

1. این اسبه مرغنه سیو کرک شنه:

معنی: این تخم مرغ سفید از آن مرغ سیاه است.

موارد استعمال: قدر پدر و یا مادر را در موقع بدست آوردن تمام، دانستن.

 

[SOLEMN]

2. اغوز دار سر اسّا صد نفر وره کتپل زندنه:

معنی: گردویی که بالای درخت می باشد صد ها نفر برای چیدنش چوب پرت می کنند

موارد استعمال: پشت سر دختر جهت خواستگاری او حرف های بسیاری می زنند.

 

[SOLEMN]

3. تا دست جا چند تا مگر هندوانه گیرنّه:

معنی: با یک دست مگر می توان چند هندوانه برداشت.

موارد استعمال: یک نفر مگر می تواند چند مسئولیت را قبول کند یا مسئولیت چند کار را در یک زمان قبول کردن.

 

[SOLEMN]

4. اتّا گوش دره هسه اتا گوش دروازه:

معنی: یک گوشش مانند در ، گوش دیگرش مانند دروازه

موارد استعمال: حرف نشنوی کردن

 

[SOLEMN]

5. امید داشتن به از خوردن:

معنی: امیدوار بودن بهتر از خوردن است.

موارد استعمال: امید را از دست ندادن

 

[SOLEMN]

6. انگور انگور جا لکه یادگیرنه، همسایه، همسایه جا فن:

معنی: انگور پوسیده باعث پوسیدگی انگور کناری خودش می شود و همسایه نیز از همسایه دیگر هنر می آموزد.

موارد استعمال: چشم هم چشمی کردن.

 

[SOLEMN]

7. این چش ره شی مار دارنه بموافن خیال دارنه:

معنی: این چشمی که مادر شوهر دارد قصد آمدن دارد.

موارد استعمال: حالا حالا ها دست بردار نیست، در قصدش مصمم است.

 

[SOLEMN]

8. بامشی دست گوشت جا نرسنه گنه بو دنه:

معنی: گربه دستش به گوشت نمی رسد می گوید بو می دهد.

موارد استعمال: عرضه انجام کاری را نداشتن.