جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

ضرب‌المثل ضرب المثل‌ موش تو سوراخ نمیرفت جارو به دمش میبست.

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات کهن توسط BARAN_KH_Z با نام ضرب المثل‌ موش تو سوراخ نمیرفت جارو به دمش میبست. ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 560 بازدید, 13 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات کهن
نام موضوع ضرب المثل‌ موش تو سوراخ نمیرفت جارو به دمش میبست.
نویسنده موضوع BARAN_KH_Z
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط BARAN_KH_Z
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
سرپرست علوم و فناوری
کاربر ممتاز
Jan
6,611
12,893
مدال‌ها
5
او خوشحال و خندان از لانه خارج شد، نگاهی به اطراف کرد، چشمش به جارویی افتاد که در گوشه انبار به دیوار تکیه داده شده بود. با خود گفت چه کار کنم تا این جارو را با خودم به سوراخ ببرم؟
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
سرپرست علوم و فناوری
کاربر ممتاز
Jan
6,611
12,893
مدال‌ها
5
سوراخ خیلی کوچک است و اگر جارو را در دستانم بگیرم و با آن به لانه بروم، نمی‌توانم از آن عبور کنم
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
سرپرست علوم و فناوری
کاربر ممتاز
Jan
6,611
12,893
مدال‌ها
5
موش موشک قدری فکر کرد، بعد انگار که راه حل خوبی به ذهنش رسیده است، گفت: بهترین کار این است که جارو را به دُمم ببندم و با خودم وارد سوراخ کنم. او همین کار را انجام داد، در این هنگام پیرزن وارد انبار شد. او دید که از سوراخ انباری جارویی بیرون آمده است. جارو را کشید. دم موش با جارو کنده شد
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
سرپرست علوم و فناوری
کاربر ممتاز
Jan
6,611
12,893
مدال‌ها
5
پیرزن خندید و گفت:

«موش به سوراخ نمی‌رفت، جارو هم به دمش می‌بست.» «عیدت را اینجا کردی، نوروزت را جای دیگر کن» زود از این جا برو بیرون. موش دیگری هم به این جا آمد و به همین بلا گرفتار شد. موشک دُم بریده، راهش را گرفت و رفت. در بین راه بچّه‌ها او را دیدند و فریاد می‌زدند: موشک دم بریده، دمت کجا بریده.

موش موشک از خجالت پا به فرار گذاشت
 
بالا پایین