جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {طلعت} اثر •سبا گلزار کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط اورانوس با نام {طلعت} اثر •سبا گلزار کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 656 بازدید, 11 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {طلعت} اثر •سبا گلزار کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع اورانوس
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط BALLERINA
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

اورانوس

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Mar
1,998
5,470
مدال‌ها
8
نام دلنوشته: طلعت
نام نویسنده: سبا گلزار
ژانر: تراژدی
ناظر: @الههِ ماه؛

مقدمه:
از روز نبودنت، ذوق‌های من دگر مانند گذشته نشد. دگر آن شور و شوق قبل را در وجودم نداشتم.
انگار که کسی یک مشت خاک روی قلبم ریخته بود. دگر خانه رنگ و بوی گذشته را ندارد و نبودن تو انگار برچسب پلمپی بر روی درب آن است...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
May
3,427
13,045
مدال‌ها
17
1684623319219.png عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

اورانوس

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Mar
1,998
5,470
مدال‌ها
8
انگار چراغ خانه‌ی قدیمی طلعت برای همیشه خاموش شده است.
هر چه‌قدر لامپ و مهتابی و چراغ وصل کنند روشنایی ندارد چون عامل روشنایی خانه دیگر نیست.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

اورانوس

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Mar
1,998
5,470
مدال‌ها
8
نیستی و دل‌تنگی قلب همه را می‌فشارد. انگار که انگشتانی دور آن ماهیچه‌ی تپنده‌ی در سی*ن*ه‌ام پیچیده‌اند و محکم می‌فشارند و آزادی نمی‌دهند.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

اورانوس

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Mar
1,998
5,470
مدال‌ها
8
ولی نوع دل‌تنگی من با همه فرق داشت! من دل‌تنگ خاطراتی بودم که دیگر تکرار نمی‌شد، خاطراتی که فقط و فقط مختص به خودش بود و دیگر کسی نمی‌تواند جا‌گذار شود.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

اورانوس

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Mar
1,998
5,470
مدال‌ها
8
دل‌تنگ خاطراتی که حاضر بودم تمام ثانیه‌های عمرم را فدا کنم تا بار دیگر با بندبند وجودم به دیدار آن‌ها بروم؛ ولی شدنی نبود، بود؟
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

اورانوس

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Mar
1,998
5,470
مدال‌ها
8
همه‌ش از خود می‌پرسم، یعنی من می‌توانم؟ می‌توانم کنار بیایم با این داغی که مانند تکه ذغالی روی قلبم می‌سوخت و هر ثانیه سوزشش بیشتر می‌شد؟
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

اورانوس

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Mar
1,998
5,470
مدال‌ها
8
همه‌ش حس می‌کنم دنیا با من فاز شوخی برداشته... سرکارم می‌گذارد... مگر می‌شود این همه درد برای کسی؟ سخت بود. به‌خدا که نمی‌توانستم. مگر یک آدم چقدر طاقت دارد؟
این‌یکی کمرم را خم کرده بود، بد جوری جگرم را سوازنده بود.
امتحان؟ اصلاً امتحان یعنی چه؟ چرا باید امتحان پس دهم؟ درد کشیدن به معنای امتحان است؟ اگر به این معنا است که صد سال سیاه هم نمی‌خواهم قبول شوم!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

اورانوس

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Mar
1,998
5,470
مدال‌ها
8
طلعت جانم، نبودنت شده تکه‌ای از شیشه‌‌ تیزی در گلویم؛ نه می‌توانم قورتش دهم نه می‌توانم بالا بیاورمش.
دلتنگ زمان‌هایی بودم که غصه‌هایم را بغل می‌زدم تا برای تو تعریف کنم و آسوده شوم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

اورانوس

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Mar
1,998
5,470
مدال‌ها
8
دست می‌کشیدی روی سرم و بدون آن‌که حرفی بر زبان بیاوری، گوش می‌سپردی به درد و دل‌هایم. دگر چه‌زمانی و چه‌کسی را می‌توانم جایگزین تو کنم؟ چه‌کسی می‌تواند جایگزین توی مهربان شود؟ مانند تو صبور باشد؟
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین