- Sep
- 995
- 3,098
- مدالها
- 2
دلنوشته: طلوع کن
دلنویس: آلباتروس
ژانر: انگیزشی
ناظر: @Hilda;
مقدمه:
(خوانندگان گرامی این دلنوشته بخشهای متفرقی دارد و هدفش بازی با حروف است.)
با یکی اسم- فامیل بازی میکردم.
گفتم اسم؟ گفت عزت.
من از فامیل پرسیدم، گفت شرف.
من از حیوان پرسیدم، گفت نجیب.
شهر رو خواستم، جواب داد جوانمردی.
من گفتم غذا، گفت آرامش.
گفتم اشیا، گفت حرف مردم.
هه! بازی باحالی بود.
دلنویس: آلباتروس
ژانر: انگیزشی
ناظر: @Hilda;
مقدمه:
(خوانندگان گرامی این دلنوشته بخشهای متفرقی دارد و هدفش بازی با حروف است.)
با یکی اسم- فامیل بازی میکردم.
گفتم اسم؟ گفت عزت.
من از فامیل پرسیدم، گفت شرف.
من از حیوان پرسیدم، گفت نجیب.
شهر رو خواستم، جواب داد جوانمردی.
من گفتم غذا، گفت آرامش.
گفتم اشیا، گفت حرف مردم.
هه! بازی باحالی بود.
آخرین ویرایش توسط مدیر: