داستان حول محور تیتا (Tate)، یک زن جوان و مستقل میچرخد که به شهر سان فرانسیسکو نقل مکان میکند تا به دنبال شغل در حرفهی پرستاری باشد. او به زودی با مایلز (Miles)، یک خلبان جذاب و مرموز، آشنا میشود. بین آنها یک کشش شدید و غیرقابل انکار شکل میگیرد، اما مایلز به دلیل تجربیات تلخی که در گذشته داشته، از ایجاد یک رابطهی عمیق و پایدار خودداری میکند.
تیتا و مایلز تصمیم میگیرند که فقط یک رابطهی فیزیکی داشته باشند و از هرگونه احساس عاطفی دوری کنند. اما با گذشت زمان، تیتا متوجه میشود که احساساتش نسبت به مایلز عمیقتر از آن چیزی است که تصور میکرد. داستان به تدریج به گذشتهی مایلز و دلایل دردناک او برای دوری از عشق میپردازد و نشان میدهد که چگونه این گذشته بر روابط او با تیتا تأثیر میگذارد.
عشق زشت به بررسی موضوعاتی چون عشق، درد، از دست دادن و قدرت بخشش میپردازد. این رمان بهخوبی احساسات پیچیدهی انسانی را به تصویر میکشد و خواننده را به تفکر دربارهی روابط و انتخابهای زندگی خود دعوت میکند.