هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایلهایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کردهاند حذف کنند.
بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود.
https://t.me/iromanbook
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
همیشه اون ترسِ باهام بود، میترسیدم چیزایی که برام مهمن رو یه روز از دست بدم. یا کسایی که مهمن رو از دست بدم.. و خب اره، همیشهام اخرش همینطور میشد. من میموندم و غُصه های جدیدم که نمیدونستم کجای دلم باید بذارمشون. اما بی صدا تو خودم جاشون میدادم و سعی میکردم با همشون کنار بیام. تلخیِ یه سری هاش رو پوست و خونم هست و مونده برای همیشه.اما هیچوقت به کسی راجبش هیچی نمیگفتم، چون نمیتونستم. سعی میکردم غمِ جدیدم رو بغل کنم و باهم دوست باشم..
پ ن:
چیزی که روابط آینده رو برام ترسناک میکنه اینه که وقتی به گذشته نگاه میکنم آدمهایی رو میبینم که مطمئن بودیم تا ابد تو زندگی هم میمونیم، ولی اینطوری نشد:)