جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار علی نیاکوئی لنگرودی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام علی نیاکوئی لنگرودی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 65 بازدید, 6 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع علی نیاکوئی لنگرودی
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9

اشعار علی نیاکوئی لنگرودی
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
می‌روم از قصّه‌ات دیگر کنارت نیستم
هرچه می‌خواهی بگو، فکر شعارت نیستم

گرچه اقیانوسی و من ماهی بی‌ادّعا
هرچه بودم عاشقت، حالا دچارت نیستم

روزگاری آشیانم گوشه‌ی دام تو بود
پر زدم از دام تو، دیگر شکارت نیستم

هر شب از دیوانگی‌هایم غزل می‌بافتم
اندکی عاقل شدم، بی‌اختیارت نیستم

می‌کشیدی زخمه بر جانم غزل‌ها قی کنم
عاشقِ دل‌خسته‌ای ماندم که تارت نیستم

باغِ گل هستی... گلستانی، بهارت پیشکش
با تو دَم‌سردم، ببین! رنگ بهارت نیستم

خاطراتت مال تو، بردار و از اینجا برو
هرقدَر ناراحت امّا بی‌قرارت نیستم...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
سر نمی‌خواهی مگر از من؟ بکش شمشیر را
پاره کن از دست و پایم قیدِ این زنجیر را

ای که می‌پرسی چرا در دامِ دل صیّاد رفت
عشق گاهی می‌کشد در بند آهو شیر را

چشم در چشمش شدم، پلک از زمین برداشتم
تا قیامت می‌کشم جورِ همین تقصیر را

آسمانِ آرزو با ما سرِ یاریش نیست
تا به کِی در سی*ن*ه بارد آهِ بی‌تأثیر را؟

شوخ طبعی می‌کند گاهی خدا در سرنوشت
قسمت ما را ببین و بازی تقدیر را!

ریختم عمری غزل را پیش پایت پیشکش
سر نمی‌خواهی مگر از من؟ بکش شمشیر را...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
بدهم تکیه به تو ، شانه شدن را بلدی؟
گرمی ثانیه ای ، خانه شدن را بلدی؟

تو که ویرانه کننده است غمت ، می دانم !
خوردن غصّه و ویرانه شدن را بلدی؟

آنقدر سوخته قلبم که قلم می سوزد .
شمعِ گریان شده ، پروانه شدن را بلدی؟

مرغ عشقی شده دل ، میل پریدن دارد !
بال و پر در قدمت ، لانه شدن را بلدی؟

می نویسم من عاشق ، فقط از قصّه ی تو !
در غزل های من ، افسانه شدن را بلدی؟

اشک شب های سحر سوخته ام ، پیشکش ات !
تلخی گریه ی مردانه شدن را ، بلدی؟

هر کسی دیده مرا شاعر "مجنون" خوانده !
تو بگو ، "لیلی" "دیوانه" شدن را بلدی؟

این همه ناز کشیدم بشوم معتکفت !
بدهم تکیه به تو ... ،شانه شدن را بلدی؟
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
گفته بودم ...
بروی؛
نقش تو از دل ببرم
منم و عشق و
جنون و دل دیوانه هنوز
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
هرگز به عمرت نازنین دیوانه آیا دیده ای..؟
از درد عشقت این چُنین ویرانه آیا دیده ای..؟

از سوختن چیزی مگو از خاک و خاکستر شدن
بر گرد آتش واپسین، پروانه آیا دیده ای..؟

مجنون منم لیلا تویی، گفتی مگو افسانه ای
لیلا ببین در چشم من، افسانه آیا دیده ای..؟

در خود خرابم خالی ام، ابری شدم، طوفانی ام
باران به روی گونه ی مردانه آیا دیده ای..؟

ترس از گناه و معصیت بگذار امشب ماه من
این می ز من ساقی تویی، پیمانه آیا دیده ای..؟

بگذار سر بر شانه ام چیزی مگو حرفی مزن
آغوش گرم و قربت این شانه آیا دیده ای..؟
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
باغ گل هستی گلستانی بهارت پیشکش
با تو دم سردم ببین رنگ بهارت نیستم


خاطراتت مال تو بردار و از اینجا برو
هر قدَر ناراحت امّا بی قرارت نیستم
 
بالا پایین