میریزه بهم انگار همه چی؛ صورتت که میُفته یادم!
چیزی نمونده واسم …
عمر و جونو همشو پای تو دادم؛ بس که سادم!
ازت فرشته ساختم تو سرم…
نبودی حتی نصف آدم! میمونه یادم…
هرکی رسید یه دست انداخت؛ کند یه تیکه از این دل مارو
دیگه بسه برام
بیشتر از این خسته نکن تو، این پاها رو
توام مثل همه اهل بازی و کلکی و اهلِ نارو!
سخته بفهمی همه عمرت تلف شده…