عکس شخصیت به اتمام رسیده عکس شخصیت‌های رمان نبرد ‌کریستین بایتگ‌ها| اثر زری

[itszari.]

نام: سولینا فریلز
سن: ۲۷ سال
شغل: طبیب
ملیت: استرالیایی
شغل: طبیب در کوه کازیسکو و محله‌ی هوبارت و قصر و عمارت پادشاه آلب کریستین بایتگ‌
توضیحات:
او در نبردی به نام نبرد کریستین بایتگ‌ها که نبردی میان اژدهان و هیولاها و آدمیان بود با کمک آلب و پدر خود که خان کالین فریلز بود توانست تا رغیب خود را به زانو در آورد پس از پیروزی و به تخت نشستن پسر دامینیک، آلب کریستین بایتگ سولینا پی‌در‌پی تلاش می‌کند تا عشق و علاقه‌اش را نسبت به آلب ابراز کند اما هر بار مانع‌ای سر راهش سد می‌شود و از عهده این عشق و ابراز و علاقه بر نمی‌آید زمانی که پادشاه با دختر عموی ناتنی خود آنجلنا ازدواج می‌کند و تنها دلیل ازدواجش این است که به عموی ناتنی خود قول داده است زمانی که بر تخت پادشاهی نشست با او ازدواج کند اما پس از ازدواجش متوجه می‌شود سولینا به او علاقه‌مند است گرچه سختی و مانع جلویشان سد می‌شود اما در آخر موفق می‌شود تا به پادشاه برسد!

 

[itszari.]

نام: آنجلنا ایگن
سن: ۲۹ سال
شغل: ماهی‌گیری و کشتی‌رانی
ملیت: آمریکایی
توضیحات:
او از کودکی تا سن ۲۹ سالگی‌اش را در آمریکا گذرانده است اما زمانی که به گوشش می‌رسد آلب کریستین بایتگ پسر پادشاه دامینیک که عموی ناتنی آنجلنا می‌باشد جایگزین‌ پدرش به عنوان پادشاه استرالیا بر روی تخت نشسته است به استرالیا اعذام می‌شود او به هر راهی می‌زند که با آلب ازدواج‌ کند گرچه سولینا بارها مانعش شده است اما به ندرت موفق می‌شود و با آلب (پادشاه) ازدواج می‌کند اما پس از مدت کوتاهی متوجه‌ی خ*یانت بزرگ آلب می‌شود خیانتش قولی است که به عموی ناتنی خود داده اما پایبند آن نبوده است چند باری به دست آلب شکنجه می‌شود. او به وسیله‌ی برادر پادشاه (الکس) که به سولینا علاقه‌ای چشم‌گیر و نامحسوسی دارد و کووپر که در محله‌ی هوبارت از کودکی تا سن سی سالگی به سولینا علاقه‌مند است موفق می‌شود تا خ*یانت بزرگ پادشاه را جبران کند اما به دستور پادشاه توسط کنیزهای همسر پادشاه مجازات و در مجازات سهمگین و خشن جان خود را از دست می‌دهد. او علاقه‌ی بسیاری به پادشاه داشت اما زمانی که متوجه شد پادشاه به او علاقه‌ای ندارد و سولینا را می‌خواهد خ*یانت او را جبران و پس از این کارش در مجازات جان خود را باخت.

 

[itszari.]

سولینا/آنجلنا/آلب

 

[itszari.]

نام: پادشاه آلب کریستین بایتگ
سن: ۳۵ سال
شغل: کمان‌گیر، اسب‌سوار
ملیت: استرالیایی
توضیحات:
در نامه‌ی پاپیروس که به دست آلب می‌رسد در آن نامه دامینیک که پادشاه استرالیا بوده است نوشته بود که پسرم پس از مرگ من با هیولاها و اژدها بجنگ من خاندانشان را با خاک یکسان کردم اما نتوانستم نسل آن‌ها منقرض کنم پس از نبودن من تو جایگزین من خواهی شد اما باید رغیب‌های خود را به زانو در آوری آلب پس از چند مدت تلاش در کوه کازیسکو توانست تا خود را برای نبرد آماده کند سپس با هزاران تن به سوی غار جنولان حمله برد و با کمک مردم کشورش توانست رغیب‌های خود که اژدها و هیولا بودند را به زانو در آورد پس از چندین سال به ویروس مبتلا و فوت شد. او در جشنی که برای پرینستون پسر خود برپا کرده بود گفت که پس از مرگ من پرینستون پادشاه کشور استرالیا خواهد شد. او قبل از مرگش به سولینا علاقه‌مند بود اما چون سولینا با کووپر و الکس روابط خوبی داشت فکر می‌کرد اگر ابراز علاقه کند سولینا با او ازدواج نخواهد کرد او تصمیم گرفت با آنجلنا دختر عموی ناتنی‌اش ازدواج کند اما پس از ازدواج با دختر عمویش متوجه می‌شود سولینا از زمانی که پانزده ساله‌اش بوده به آن علاقه داشته است پس از مرگ آنجلنا که به عنوان خ*یانت بزرگش و آتش زدن حرم‌سرا از طرف همسر اولش دستور داد تا کنیزهای سولینا او را شکنجه کند او تصمیم داشت پس از شکنجه سرش را از تنش جدا کند اما آنجلنا در شکنجه جان خود را از دست داد. آلب زمانی که با سولینا ازدواج کرد دو فرزند به نام پرینستون و آرینا نصیبش شد.

 

[itszari.]

آلب/سولینا/الکس

 

[itszari.]

نام: الکس
سن: ۲۵ سال
شغل: اسب‌سواری، کمان‌گیری
توضیحات:
الکس زمانی که سن کمی داشته است توسط آلب بزرگ می‌شود آلب از او و خواهرش بریتانی محافظت می‌کند. الکس تا به حال اطراف دختر نپلکیده است و تمام اوقات فراغتش را صرف اسب‌سواری و یادگیری کمان کرده است. اما زمانی که سولینا به قصر و عمارت می‌آید رفته‌رفته دل‌باخته سولینا می‌شود گرچه سولینا چند سال از او بزرگتر است اما الکس عاشق او می‌شود به قدری به سولینا علاقه دارد که با برادر خود آلب که پادشاه استرالیا است به نزاع و جنگ می‌پردازد زمانی که آلب ازدواج می‌کند روابطش با سولینا بهتر و بهتر می‌شود الکس از این‌که متوجه می‌شود ازدواج آلب بهانه‌ای برای نزدیکی به سولیناست خشمگین می‌شود و با آنجلنا دست به یکی می‌کند که آلب را از بین ببرند اما موفق نمی‌شوند آلب خ*یانت برادرش را می‌بخشد اما خ*یانت همسرش آنجلنا را نمی‌بخشد و اقدام به مجازات و کشتن او می‌کند. الکس هر چه تلاش می‌کند نمی‌تواند سولینا را به دست بیاورد زیرا سولینا به پادشاه علاقه دارد زمانی که آلب بر اثر ویروس فوت می‌شود الکس هنوز زنده است سولینا سر قبر آلب می‌رود و به او می‌گوید که خیلی زود با او دیدار خواهد کرد و حس عجیبی در سی*ن*ه دارد که فکر می‌کند به زودی زود او هم خواهد مرد. همان روز الکس به دیدن سولینا می‌آید و به او می‌گوید در این همه سال که تلاش کرده است نتوانسته است لحظه‌ای طعم عشق سولینا و داشتنش را بچشد از او درخواست می‌کند تا با او ازدواج کند و او جایگزین آلب خواهد بود اما سولینا در همان لحظه عشقش را نسبت به آلب برای الکس به تصویر می‌کشد دشمنان آلب و الکس به قبرستان می‌آیند و تیر را رها می‌کنند و در قلب الکس فرود می‌آید لحظه‌ی آخر مرگ الکس با گفتن ابراز علاقه‌اش تمام می‌شود و چشمانش را می‌بندد.‌ سولینا هم همان لحظه توسط همین سربازانی که صورتشان را پوشانده‌اند کشته می‌شود و می‌میرد.

 

[itszari.]

نام: بریتانی و کینان
شغل بریتانی: شغلی ندارد. کینان مزرعه‌داری.
سن بریتانی: ۱۵
سن کینان:۲۳
توضیحات:
خان کالین فریلز پس از مرگ همسرش آدلاید کین نمی‌تواند در آن خانه و در محله‌ی هوبارت زندگی کند. تصمیم می‌گیرد خانه‌اش را بفروشد و در قصر و عمارت پادشاه زندگی کند رابطه‌ی‌ پادشاه با خان کالین فریلز بسیار صمیمی است زیرا خان کالین با دامینیک دوست صمیمی بوده‌اند. کینان زمانی‌ که وارد قصر می‌شود پس از مدتی طولانی با دختر پادشاه بریتانی آشنا می‌شود بریتانی به کینان علاقه‌مند می‌شود اما کینان می‌ترسد ابراز علاقه کند گرچه خود پسر خان است اما دو به شک است و می‌ترسد پادشاه خشمگین شود و آن را مجازات کند پس از مدتی بریتانی به پادشاه می‌گوید که به پسر خان‌ کینان علاقه‌مند است اما پادشاه آلب عصبی می‌شود و به او می‌گوید هرگز اجازه نمی‌دهد که به کینان‌ نزدیک شود چه برسد به اینکه ازدواج کنند. کینان قصر و عمارت را ترک می‌کند و مدام خود را مشغول کار در کنار پدرش در زمین و مزرعه می‌کند تا بتواند از بریتانی دوری کند اما پس از مرگ آلب بریتانی به مزرعه می‌رود و آن دو با اجازه خان و همسر پادشاه سولینا ازدواج می‌کنند. و دو فرزند که یکی پسر و دیگری دختر است نصیب آن دو می‌شود.

 

[itszari.]

نام: ناتالی اتو
سن: ۲۳
شغل: کنیز
ملیت: فرانسه‌ای
توضیحات:
پدر ناتالی و مادرش در جنگ نبرد کریستین بایتگ‌ها کشته شدند او به جز قصر و عمارت پادشاه دیگر جایی نداشت زمانی که در سر خود خیالات پردازی می‌کرد که خود را به پادشاه نزدیک کند و همسر او بشود آلب متوجه دسیسه چینی او شد و بارها به او اثبات شد که در قصر و عمارت دزدی کرده است پادشاه از خ*یانت و دزدی به شدت متنفر است آلب او را مجازات کرد و از کنیزها و سربازان خواست که او را به کشوری دیگر منتقل کنند. هر چه ناتالی خواهش کرد پادشاه خواهش‌هایش را نپذیرفت و کارش را انجام داد. ناتالی را به کشور آلمان فرستادند.

 

[itszari.]

نام: سوفی
سن: ۲۹
شغل: کنیز
ملیت: آمریکا
توضیحات: زمانی که ده ساله بود پدر و مادر خود را از دست داد او به جز خودش کسی دیگر را ندارد پادشاه آمریکا او را از کشورش به استرالیا اعذام کرد زمانی که به محله هوبارت رسید پیرزنی از او محافظت کرد اما پس از مرگ پیرزن که سوفی دیگر به سن ۲۰ سالگی رسیده بود به قصر و عمارت پادشاه آلب روی آورد و آن‌جا مشغول به کار شد. او پس از چند سال با حضور کووپر در عمارت عاشق و دل‌باخته‌اش شد اما کووپر به او علاقه‌مند نبود و پس از فرار کردن کووپر با الکس و آنجلنا تصمیم گرفت عشق کووپر را از سرش بیرون کند پس از مدتی به ویروس مبتلا شد و جانش را باخت.

 

[itszari.]

نام: سوفی
سن: ۲۹
شغل: کنیز
ملیت: آمریکا
توضیحات: زمانی که ده ساله بود پدر و مادر خود را از دست داد او به جز خودش کسی دیگر را ندارد پادشاه آمریکا او را از کشورش به استرالیا اعذام کرد زمانی که به محله هوبارت رسید پیرزنی از او محافظت کرد اما پس از مرگ پیرزن که سوفی دیگر به سن ۲۰ سالگی رسیده بود به قصر و عمارت پادشاه آلب روی آورد و آن‌جا مشغول به کار شد. او پس از چند سال با حضور کووپر در عمارت عاشق و دل‌باخته‌اش شد اما کووپر به او علاقه‌مند نبود و پس از فرار کردن کووپر با الکس و آنجلنا تصمیم گرفت عشق کووپر را از سرش بیرون کند پس از مدتی به ویروس مبتلا شد و جانش را باخت.