Puyannnn
سطح
4
مهمان
- Sep
- 13,512
- 21,981
- مدالها
- 3
کتاب «چتری با پروانههای سفید»، اثر فرهاد حسنزاده قرار است به زبان چینی ترجمه و در این کشور منتشر شود. حسنزاده ضمن اعلام این خبر گفته است: «چتری با پروانههای سفید» در ظاهر سه داستان دارد. سه داستانی که در ظاهر هیچ ربطی به هم ندارد. مثل خیلی از داستانهای زندگی که ظاهری دارد ساده، اما در ژرفا و تار و پودش نقشی از داستانها و داستانچههای سایهوار احساس میشود. حیف شتاب روزها و ظاهر و ماجراها فرصت دیدن را از ما دریغ میکند.
روزهای پایانی سال آنقدر شتاب رسیدن و نرسیدن داریم که نمیتوانیم قدری باستیم و ببینیم. آگاهانه ببینیم و به خاطر بیاوریم که بهار ابتدا عطرش را میفرستد و بعد خودش را تمام و کمال نشان میدهد.
کتاب «چتری با پروانههای سفید» روایتگر آخرین ساعتهای آخرین روزهای آخرین ماه سال است. این کتاب بعد از موفقیتهایش در ایران به زبانهای اسپانیولی و کرهای ترجمه شده و به زودی کودکان چینی هم آن را خواهند خواند و با گوشهای از آداب این سرزمین آشنا میشوند.
فرهاد حسنزاده که از نویسندگان نامآشنای کشور در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است و نام او در فهرست نویسندگان برتر جایزه اندرسون 2020 نیز راه یافته، در کتاب «چتری با پروانههای سفید» قصد دارد توجه مخاطبان خود را به تأثیر مهربانی و همکاری بر جامعه سوق دهد. در معرفی کتاب آمده است: «در زندگی هیچ گرهی نیست که باز نشود. گاهی گره من به دست تو باز میشود. گره تو به دست یکی دیگر. و گره یک نفر دیگر به دست من. ولی خوب میدانم در زندگی هیچ گرهی نیست که باز نشود.»
روزهای پایانی سال آنقدر شتاب رسیدن و نرسیدن داریم که نمیتوانیم قدری باستیم و ببینیم. آگاهانه ببینیم و به خاطر بیاوریم که بهار ابتدا عطرش را میفرستد و بعد خودش را تمام و کمال نشان میدهد.
کتاب «چتری با پروانههای سفید» روایتگر آخرین ساعتهای آخرین روزهای آخرین ماه سال است. این کتاب بعد از موفقیتهایش در ایران به زبانهای اسپانیولی و کرهای ترجمه شده و به زودی کودکان چینی هم آن را خواهند خواند و با گوشهای از آداب این سرزمین آشنا میشوند.
فرهاد حسنزاده که از نویسندگان نامآشنای کشور در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است و نام او در فهرست نویسندگان برتر جایزه اندرسون 2020 نیز راه یافته، در کتاب «چتری با پروانههای سفید» قصد دارد توجه مخاطبان خود را به تأثیر مهربانی و همکاری بر جامعه سوق دهد. در معرفی کتاب آمده است: «در زندگی هیچ گرهی نیست که باز نشود. گاهی گره من به دست تو باز میشود. گره تو به دست یکی دیگر. و گره یک نفر دیگر به دست من. ولی خوب میدانم در زندگی هیچ گرهی نیست که باز نشود.»