جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب فردا | گیوم موسو

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه کتاب توسط Negin jamali با نام فردا | گیوم موسو ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 41 بازدید, 5 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه کتاب
نام موضوع فردا | گیوم موسو
نویسنده موضوع Negin jamali
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Negin jamali
موضوع نویسنده

Negin jamali

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
ناظر تایید
فعال انجمن
Feb
3,048
2,289
مدال‌ها
2
6456800902967922.jpg
 
موضوع نویسنده

Negin jamali

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
ناظر تایید
فعال انجمن
Feb
3,048
2,289
مدال‌ها
2
معرفی کتاب فردا

گیوم موسو در کتاب فردا داستان زن و مردی را روایت می‌کند که در جهان موازی هم زندگی می‌کنند و یک لپ‌تاپ سرنوشت آن‌ها را به هم گره می‌زند. این داستان عاشقانه، با بیان مفاهیم فلسفی و شناختی، درون‌مایه کلاسیک عشق را به چالش می‌کشد.​
 
موضوع نویسنده

Negin jamali

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
ناظر تایید
فعال انجمن
Feb
3,048
2,289
مدال‌ها
2
درباره کتاب فردا:

اغلب ما زمانی که نام ژانر عاشقانه در ادبیات داستانی را می‌شنویم، کلیشه‌هایی قدیمی در ذهن‌مان نقش می‌بندد که حتی ممکن است کتاب‌هایی زرد را تداعی کند. به همین دلایل است که روایت داستانی عاشقانه در ادبیات مدرن کمی دشوار و خطیر به نظر می‌آید. گیوم موسو (Guillaume Musso) در تلاشی هنرمندانه موفق به خلق داستانی عاشقانه و پرکشش شده است که شما را مجذوب خود خواهد کرد.

به عنوان بارزترین ویژگی‌ این داستان می‌توان از روایت غیرخطی و پیچیدگی در درک عنصر زمان یاد کرد. این نویسنده محبوب فرانسوی که سبک داستان‌نویسی منحصربه‌فرد خود را دارد، در این رمان با بهره گرفتن از باورهای علمی و تلفیق آن با هنر روایت، فضایی عاشقانه و تا حدی فلسفی را خلق کرده است.​
 
موضوع نویسنده

Negin jamali

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
ناظر تایید
فعال انجمن
Feb
3,048
2,289
مدال‌ها
2
خلاصه داستان کتاب فردا:

کتاب فردا (Demain) را می‌توان رمانی آمیخته از عناصر جادویی مانند برهم‌ریختگی زمان و عناصر حقیقی همچون عشق و حوادث ناگوار دانست. گیوم موسو داستان مرد جوانی به نام متیو را روایت می‌کند؛ او استاد فلسفه دانشگاه هاروارد است و به لحاظ ظاهری لاغر و کمی سبزه است. متیو معتقد است که اگر فلسفه روح ما را از اندوه نزداید رسالت خود را ناتمام گذاشته.

وی پس از حادثه تلخ جان باختن همسرش در تصادف، دخترش را به تنهایی بزرگ می‌کند و زندگی‌اش با خرید یک لپ‌تاپ دست دوم به طرز عجیبی دگرگون می‌شود! او پس از چند روز درمی‌یابد که عکس‌ها و فایل‌های شخصی صاحب قبلی لپ‌تاپ از حافظه دستگاه پاک نشده است. این استاد جوان تصمیم می‌گیرد تا با صاحب پیشین دستگاه تماس برقرار کند و موضوع را به او بگوید. از این نقطه اِما وارد داستان می‌شود؛ بانویی جوان که در تمام زندگی‌اش نتوانسته مرد دلخواهش را بیابد.

داستان بی‌نهایت جذاب و پرتعلیق فردا زمانی به اوج هیجان خود می‌رسد که اِما و متیو در می‌یابند در دو جهان موازی زندگی می‌کنند. اِما دقیقا یک سال قبل از متیو زندگی می‌کند و متیو در این فکر فرو می‌رود که آیا می‌تواند با کمک اِما از وقوع حادثه تصادف جلوگیری کند؟ تصادفی که همسرش را از او گرفت...​
 
موضوع نویسنده

Negin jamali

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
ناظر تایید
فعال انجمن
Feb
3,048
2,289
مدال‌ها
2
جملات برگزیده کتاب فردا:

- عشق زمانى‌که نمى‌تواند راه برود، مى‌خزد. (ویلیام شکسپیر)

- ما آن کسى نیستیم که در آینه مى‌بینیم، بلکه، آن کسى هستیم که در چشمان دیگرى مى‌درخشیم. (تارن. جی. تجپال)

- حتى براى بازى‌کردن نقش خود هم باید گریم کرد. (استانسیلاو ژرزى‌لک)

- اگر این موضوع حقیقت داشته باشد که ما فقط مى‌توانیم بخشى از وجودمان را زندگى کنیم، بر سر بقیه آن چه مى‌آید؟ (پاسکال مرسیه)​
 
موضوع نویسنده

Negin jamali

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
ناظر تایید
فعال انجمن
Feb
3,048
2,289
مدال‌ها
2
در بخشی از کتاب فردا می‌خوانیم:

در انتهاى سالن روى صندلى نشست و لحظه‌اى درمانده به فکر فرو رفت. وقتى پیشخدمت به میز نزدیک شد، زن چشم‌هایش را پاک کرد. سپس بارانى‌اش را درآورد و یک نوشیدنى سفارش داد. پیش از آنکه نوشیدنى را برایش بیاورند، با حالتى عصبى، در کیفش، دنبال داروهایش گشت. خوشبختانه همیشه داروخانه سیارش را به همراه داشت؛ دو قوطى آرامبخش و چند قطره آنتى‌سایکوتیک. قرص‌هاى آرام‌بخش را بلعید و کمى بعد از معجزه شیمیایى داروها، چیزى شبیه تعادل به دست آورد. در هرصورت آن‌قدر متعادل بود که بتواند لپ‌تاپش را روى میز بگذارد و مقاله‌اى که درباره خودکشى‌اش بود دوباره بخواند.

حس غریبى داشت. دریافت خبر مرگ خودش در روزنامه محلى... عجیب بود، اما غافلگیرکننده نبود. پس به این ترتیب امکان داشت دوباره دست به خودکشى بزند، اما این‌بار جان سالم به در نبرد. زن وقیحانه با خود گفت: «دست‌کم مى‌شه گفت مى‌تونى از اشتباهاتت درس بگیرى. ولى مرگ با قطار از قرص و رگ‌زدن، به‌درد بخورترِ.»

زن به تاریخ روزنامه نگاه کرد. 15 اوت، در دل تابستان. زمانى که در نیویورک بود و بیشترین وحشت‌ها را داشت، زمانى که گرماى مرطوب و خفه‌کننده تابستان و میگرن‌هاى کشنده خلق‌وخویش را به هم ریخته بود.

اما تاریخ مهم نبود. این ایده پایان‌دادن به زندگى بود که مى‌توانست در هر زمانى اتفاق بیفتد. دوباره به یاد نخستین خودکشى‌اش افتاد. دورانى که از یک رنج روانى تحمل‌ناپذیر، به ناامیدى رسیده بود. تنهایى مفرط، ازهم پاشیدگى، ترس شدید که تمام وجودش را پر کرده بود. افکار بیمارگونه مانند خوره به جانش افتاده بود و زن هیچ تسلطى بر آن نداشت.​
 
بالا پایین