- Feb
- 1,024
- 4,593
- مدالها
- 3
موضوع فلسفه و علوم طبیعی با هم تفاوت دارد. موضوع علوم طبیعی، پدیدههای طبیعی است.
علوم طبیعی، قوانین طبیعت و پدیدههای طبیعی را شناسایی میکند ً ؛ مثال زیست شناسی درباره موجودات زنده بحث میکند و موجودات زنده را دارای ویژگیهایی مانند حرکت، تغذیه و رشد میداند. موضوع فلسفه و علوم انسانی و اجتماعی نیز تفاوت دارند. موضوع علوم انسانی و اجتماعی نیز کنشهای آدمیان و پیامدهای آن هستند. این علوم، قوانین مربوط به کنش های آدمیان را مطالعه می ً کنند؛ مثال اقتصاد به کنشهای اقتصادی همچون تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات میپردازد؛ درحالی که موضوع فلسفه اصل وجود است؛ یعنی به موجودی خاص مانند موجودات طبیعی و انسانی و اجتماعی نمیپردازد بلکه قوانین کلی موجودات را شناسایی میکند. این قوانین شامل همه موجودات میشود و مخصوص موجودات طبیعی یا انسانی و اجتماعی نیست؛ مانند قانون علیت. قانو ّ ن علیت میگوید هر پدیدۀ طبیعی، انسانی و اجتماعی علتی دارد و خود به خود، اتفاقی در جهان رخ نمیدهد. بنابراین فلسفه نه جزء علوم طبیعی است و نه جزء علوم انسانی و اجتماعی؛ بلکه خود دانشی مستقل است.
علوم طبیعی، قوانین طبیعت و پدیدههای طبیعی را شناسایی میکند ً ؛ مثال زیست شناسی درباره موجودات زنده بحث میکند و موجودات زنده را دارای ویژگیهایی مانند حرکت، تغذیه و رشد میداند. موضوع فلسفه و علوم انسانی و اجتماعی نیز تفاوت دارند. موضوع علوم انسانی و اجتماعی نیز کنشهای آدمیان و پیامدهای آن هستند. این علوم، قوانین مربوط به کنش های آدمیان را مطالعه می ً کنند؛ مثال اقتصاد به کنشهای اقتصادی همچون تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات میپردازد؛ درحالی که موضوع فلسفه اصل وجود است؛ یعنی به موجودی خاص مانند موجودات طبیعی و انسانی و اجتماعی نمیپردازد بلکه قوانین کلی موجودات را شناسایی میکند. این قوانین شامل همه موجودات میشود و مخصوص موجودات طبیعی یا انسانی و اجتماعی نیست؛ مانند قانون علیت. قانو ّ ن علیت میگوید هر پدیدۀ طبیعی، انسانی و اجتماعی علتی دارد و خود به خود، اتفاقی در جهان رخ نمیدهد. بنابراین فلسفه نه جزء علوم طبیعی است و نه جزء علوم انسانی و اجتماعی؛ بلکه خود دانشی مستقل است.