جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد آثار کاربران [قاتل نامعلوم] اثر «saniyakhast کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد کتاب کاربران توسط سانیا با نام [قاتل نامعلوم] اثر «saniyakhast کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 943 بازدید, 19 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد کتاب کاربران
نام موضوع [قاتل نامعلوم] اثر «saniyakhast کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع سانیا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط سانیا
موضوع نویسنده

سانیا

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
141
1,262
مدال‌ها
2
(قاتل نامعلوم)
نویسنده: سانیاخواست
ژانر: جنایی_معمایی
(فصل دوم رمان ترس نامعلوم)
خلاصه: این‌بار این اکیپ شش نفره، که سختی‌های زیادی را درجنگل تحمل کردند و درحال فرار بودند از دست مالین، و موجودات ماورایی این‌بار هم این اکیپ در حال فرارند اما نه فرار از دست ارواح، بلکه فرار از دست... .
لینک:
 

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,608
15,609
مدال‌ها
6
سلام عزیزم .به نظرم رمانت خیلی خوبه و امیدوارم روز به روز بهتر بشه ،و همچنین ژانری که انتخاب کردی هم خوبه و خواننده هم در طول داستان واقعا کنجکاو میشه و همش به این فکر میکنه که یعنی راز اون خونه و همینطور ارتباطش با خانواده ی این شش نفر چیه و همینطور ازت می‌خوام که وقایع داستان رو خیلی سریع و همینطور خیلی کند پیش نبری و همینطور پر انگیزه به راهت ادامه بدی و از هدفت دست نکشی.
درسته که آرزوهامون برامون لذت بخشن اما برای اینکه بهشون برسیم باید راهی پر از خار و خاشاک رو طی کنیم تا به مقصودمون برسیم و این شیرینی رسیدن به آرزوهامون رو بیشتر می‌کنه .نویسندگی جاده ی پر پیچ و خمی هستش که هیچ راه میانبری نداره و تو باید بتونی این جاده رو با انگیزه و عشق ادامه بدی
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

سانیا

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
141
1,262
مدال‌ها
2
سلام عزیزم .به نظرم رمانت خیلی خوبه و امیدوارم روز به روز بهتر بشه ،و همچنین ژانری که انتخاب کردی هم خوبه و خواننده هم در طول داستان واقعا کنجکاو میشه و همش به این فکر میکنه که یعنی راز اون خونه و همینطور ارتباطش با خانواده ی این شش نفر چیه و همینطور ازت می‌خوام که وقایع داستان رو خیلی سریع و همینطور خیلی کند پیش نبری و همینطور پر انگیزه به راهت ادامه بدی و از هدفت دست نکشی.
درسته که آرزوهامون برامون لذت بخشن اما برای اینکه بهشون برسیم باید راهی در از خار و خاشاک رو طی کنیم تا به مقصودمون برسیم و این شیرینی رسیدن به آرزوهامون رو بیشتر می‌کنه .نویسندگی جاده ی پر پیچ و خمی هستش که هیچ راه میانبری نداره و تو باید بتونی این جاده رو با انگیزه و عشق ادامه بدی
مرسی قشنگم بابت انرژی مثبتت:)
خوشحالم که از قلمم خوشت اومده، خیلی برام با ارزشه♥️
و مرسی بابت راهنمایی❤️‍🩹
 

اورانوس

سطح
5
 
ناظر آزمایشی
ناظر آزمایشی
کاربر ممتاز
Mar
1,998
5,469
مدال‌ها
8
اسم رمان: قاتل نامعلوم، از دو کلمه تشکیل شده و مفهوم خوبی داره باعث میشه خواننده کنجکاو بشه برای فهمیدن جریان قاتل ولی یه طور‌هایی لو دهنده‌ هم هست، این‌که نامشخص و این‌ها...
ژانر: دو ژانر معمایی و جنایی با سیر رمان تناسب داره.
خلاصه: خلاصه داستان رو لو میده و نمی‌ذاره که شروع گیج کننده‌ای داشته باشه، همین ابتدا خواننده می‌فهمه که داستان از چه قراره و نقش‌های اصلی چند نفرن و آزار و اذیت شدنشون توی جنگل به دست یه آدمه نه ارواح و این چیز‌ها.
مقدمه: مقدمه هم مثل خلاصه لو دهنده هست و خیلی کوتاهه و به نظرم مناسب نیست. با یه ایمیل داستان شروع میشه و... بهتره این‌ها رو در روند داستان نام ببرید که کشمکش بیشتری در رمان پیدا و بشه و برای خواننده جذاب باشه، این‌طوری خواننده تنها چیزی که براش اهمیت داره فهميدن شخص قاتله وقتی این‌ها رو در خلاصه و هم مقدمه گفتید خواننده با خوندن این دوتا تقریباً تا به یه جایی از سیر رمان پی میبره.
جلد: با ژانر معمایی هم‌خوانی داره ولی جنایی نه.
شروع رمان: به نظرم می‌تونست جذاب‌تر باشه و نه این‌که همین اول بفهمن مشکلاتی که براشون پیش میاد به‌دلیل خانواده‌هاشون ولی اشاره کردن و به نیما مبهم گذاشتن داستانش خوب بود.
سیر رمان: روند داستان خیلی سریع پیش میره و بهتره با اتفاقات همه چیز و درباره‌ی اعضای خانواده و این‌ چیز‌ها شرح داده شه و توی مونولوگ‌ها این توصیفات انجام نشه این‌طوری هم کشمکش بیشتری توی رمان هست. از زبان‌های زیادی رمان رو توصیف می‌کنی و این یه مقدار خسته کننده‌ست.
بعضی از قسمت‌ها می‌تونی فعل‌های بهتری استفاده کنی مثل:
سوسن خانوم کامی رو بغل کرد و شروع کردن به گریه کردن. زیاد جالب نیست از دو تا فعل کردن تو یه جمله استفاده کنی مثلا می‌تونی بگی سوسن خانوم کامی رو بغل کرد و زد زیر گریه. توصیفات خیلی کمی داری و بیشتر با دیالوگ‌ها رمان رو پیش می‌بری مثلاً بعضی جاها اصلاً نواها رو توصیف نکردی یا بعضی مکان‌هایی که توصیفشون نیازه مثل توصیف شکنجگاه توی عکس.
سطر‌های پارت‌ها استاندار نیست و کمن سطر‌های باید بین ۴۰ تا ۶۰ خط گوشی باشن.
اشکالات‌های نگارشی زیادی توی رمان پیدا میشه مثل:
دخترا.. دختر‌ها
بی صاحابش.. بی‌صاحابش
پاک.. پاکت
تو ضیح.. توضیح
عکسارو.. عکس‌ها رو
 
موضوع نویسنده

سانیا

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
141
1,262
مدال‌ها
2
اسم رمان: قاتل نامعلوم، از دو کلمه تشکیل شده و مفهوم خوبی داره باعث میشه خواننده کنجکاو بشه برای فهمیدن جریان قاتل ولی یه طور‌هایی لو دهنده‌ هم هست، این‌که نامشخص و این‌ها...
ژانر: دو ژانر معمایی و جنایی با سیر رمان تناسب داره.
خلاصه: خلاصه داستان رو لو میده و نمی‌ذاره که شروع گیج کننده‌ای داشته باشه، همین ابتدا خواننده می‌فهمه که داستان از چه قراره و نقش‌های اصلی چند نفرن و آزار و اذیت شدنشون توی جنگل به دست یه آدمه نه ارواح و این چیز‌ها.
مقدمه: مقدمه هم مثل خلاصه لو دهنده هست و خیلی کوتاهه و به نظرم مناسب نیست. با یه ایمیل داستان شروع میشه و... بهتره این‌ها رو در روند داستان نام ببرید که کشمکش بیشتری در رمان پیدا و بشه و برای خواننده جذاب باشه، این‌طوری خواننده تنها چیزی که براش اهمیت داره فهميدن شخص قاتله وقتی این‌ها رو در خلاصه و هم مقدمه گفتید خواننده با خوندن این دوتا تقریباً تا به یه جایی از سیر رمان پی میبره.
جلد: با ژانر معمایی هم‌خوانی داره ولی جنایی نه.
شروع رمان: به نظرم می‌تونست جذاب‌تر باشه و نه این‌که همین اول بفهمن مشکلاتی که براشون پیش میاد به‌دلیل خانواده‌هاشون ولی اشاره کردن و به نیما مبهم گذاشتن داستانش خوب بود.
سیر رمان: روند داستان خیلی سریع پیش میره و بهتره با اتفاقات همه چیز و درباره‌ی اعضای خانواده و این‌ چیز‌ها شرح داده شه و توی مونولوگ‌ها این توصیفات انجام نشه این‌طوری هم کشمکش بیشتری توی رمان هست. از زبان‌های زیادی رمان رو توصیف می‌کنی و این یه مقدار خسته کننده‌ست.
بعضی از قسمت‌ها می‌تونی فعل‌های بهتری استفاده کنی مثل:
سوسن خانوم کامی رو بغل کرد و شروع کردن به گریه کردن. زیاد جالب نیست از دو تا فعل کردن تو یه جمله استفاده کنی مثلا می‌تونی بگی سوسن خانوم کامی رو بغل کرد و زد زیر گریه. توصیفات خیلی کمی داری و بیشتر با دیالوگ‌ها رمان رو پیش می‌بری مثلاً بعضی جاها اصلاً نواها رو توصیف نکردی یا بعضی مکان‌هایی که توصیفشون نیازه مثل توصیف شکنجگاه توی عکس.
سطر‌های پارت‌ها استاندار نیست و کمن سطر‌های باید بین ۴۰ تا ۶۰ خط گوشی باشن.
اشکالات‌های نگارشی زیادی توی رمان پیدا میشه مثل:
دخترا.. دختر‌ها
بی صاحابش.. بی‌صاحابش
پاک.. پاکت
تو ضیح.. توضیح
عکسارو.. عکس‌ها رو
مرسی عزیزم بابت وقتی که گذاشتی و رمان رو خوندی. حتما رعایت میشه جانم.
بعضی از چیزهایی که گفتی توی فصل اول بوده.
الان همه فکر میکنن قاتل نیماست ولی نه قراره شوکه کننده باشه.
شکنجه گاه رو توصیف نکردم چون قراره اون شکنجه گاه رو از نزدیک ببینن بعد میخوام توصیفش کنم. روند داستان چون خیلی طولانی قراره باشه دارم زود پیش می‌برم.
و واقعا خیلی خوشحال شدم بابت وقتی که گذاشتی خوندیش♥️
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,741
45,665
مدال‌ها
7
عنوان: قاتل نامعلوم عنوان دو کلمه‌ای و تا حد زیادی کلیشه‌‌ست. با ژانرها، جلد، خلاصه و متن داستان ارتباط داره.
ژانر: جنایی و معمایی، ژانرها درست انتخاب شدن
خلاصه: حجم کمی داره و بهتره چند خطی به خلاصه اضافه بشه.
جلد: تصویر سیاه و سفید مردیه که صورتش در سایه قرار داره. تصویر با عنوان، ژانرها، خلاصه و متن داستان هماهنگی داره ولی شاید بهتر بود تصویر وحشت و هراس افرادی رو از یک فرد مرموز و ناشناس نشون بده

مقدمه: هم شبیه به خلاصه نوشته شده و بسیار کوتاهه
پیشنهادم اضافه کردن جملاتیه که بتونه هیجان ژانرهای جنایی و معمایی رو به خوبی نشون بده.

آغاز: از محیط قبرستون شروع میشه و دیالوگ‌هایی که بین الینا و بقیه صورت می‌گیره. صحنه توصیف خاصی نداره و این از جذابیت و شناخت حال و هوای شخصیت‌ها کم کرده. پیام‌های تهدیدآمیز نیما هم با این‌که می‌تونست شروع هیجان‌انگیز، پرهراس و معماگونه‌ای رو ایجاد کنه و جذابیت زیادی رو به داستان بده، اما تو دیالوگ‌های زیاد و مونولوگ‌های کم و بدون توصیف چندان به چشم نمیاد.

میانه: داستان مناسب پیش میره و روندش نه کنده و نه سریع اما دیالوگ محور هست و این ضعف متن داستانه. مونولوگ‌ها باید بین دیالوگ‌ها به صورت مناسب و به‌جا استفاده بشن؛ با توصیفات مناسب. مثلا قسمتی از داستان که از زبان شخصیت کامیار هست فقط به معرفی افراد خانواده یا فامیل شخصیت‌های داستان گذشته. این معرفی می‌تونه کوتاه‌تر و به مرور در طول داستان صورت بگیره.
یا در قسمتی از داستان، از زبان کامیار نگران بودن ایلیار رو بیان می‌کنه. این نگرانی باید در توصیفات مناسب نشون داده بشه مثل چهره‌ای که درهم رفته یا حواسی که پرته و متوجه اطرافش نیست. توصیف‌ها بسته به شدت و ضعف حال و هوای شخصیت می‌تونه کم و زیاد بشه و این‌که توصیفات نباید به صورت مستقیم صورت بگیره. پوست لب رو کندن توصیف مناسبی برای حالت نگرانی هست اما کافی‌نیست.
یا قتل خانواده عمه کامیار که می‌تونست با توصیفات بهتر ترس و وحشت و همین‌طور غم شخصیت‌ها رو به خواننده القا کنه. اما بیشتر شبیه خوندن خبر یک قتل تو روزنامه‌ست. تو ژانرهای جنایی و معمایی باید با روح و روان خواننده بازی بشه. اون‌قدر که خ اننده خیلی خوب صحنه‌ها و حالات افراد رو حس و درک کنه. داستانی که ژانر جنایی و معمایی داره باید پر از توصیف‌های دلهره و هراس و حتی وحشت‌انگیز باشه.
مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها هر دو به زبان محاوره صورت گرفته‌ان و پرش لحن در اون‌ها دیده نمیشه. چیزی که خیلی زیاد خواننده رو در هنگام خوندن داستان دچار مشکل و در حقیقت سردرگم می‌کنه تغییر مدام راوی هست. هر کدوم از شخصیت‌ها چند جمله‌ای رو بیان می‌کنن و بعد بدون هیچ دلیلی راوی تغییر می‌کنه. این برای خواننده جذاب نیست. پیشنهاد میشه نویسنده اگه روی تغییر راوی تاکید داره حتما دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های مناسب و طولانی‌تری برای شخصیت‌های راوی درنظر بگیره.
شخصیت‌سازی هم در سیر داستان به چشم نمی‌خوره. به عنوان خواننده هیچ تصور ذهنی‌ای از هیچ‌کدوم از شخصیت‌های داستان برام ایجاد نشد.
ایده داستان می‌تونه نو و در نوع خودش خاص باشه اگه توصیفات کافی به مونولوگ‌ها اضافه بشه و ایده به خوبی پردازش بشه.
ایرادات نگارشی: ایرادات نگارشی در متن وجود دارن. فعل باید حتما در آخر جمله بیاد حتی اگه جملات محاوره باشن و عدم رعایت این مورد مدام در متن دیده میشه.
دور و وراست❌️ دور و ورهاست✅️
منم❌️ من هم✅️
سینم❌️ سی*ن*ه‌ام یا سی*ن*ه‌م✅️
خانواده ها❌️ خانواده‌ها✅️
می‌زنی‌ها❌️ می‌زنی ها!✅️ ها وقتی برای تاکید میاد با یک فاصله از کلمه قبل قرار می‌گیره
دوستام❌️ دوست‌هام✅️
نفوذ بد❌️ نفوس بد✅️
چهرش❌️ چهره‌اش یا چهره‌ش✅️
گشنم❌️ گشنه‌ام یا گشنه‌م✅️

اشتباهات تایپی هم در متن به چشم می‌خوره: فیافه، اصلا، پپازچه، شُک، میایین، بیایین و...
سانیای عزیزم ذهن خلاقی داری و به خاطر این موهبت بهت تبریک میگم بزرگ‌ترین مشکل در رمانت کمبود توصیفاته؛ هم توصیف شخصیت‌ها، هم فضا و مکان، هم احساسات و هم صدا. رکن اساسی تو جذب مخاطب توصیفات و صحنه سازی هست. چیزی که می‌تونه حتی یه ایده کلیشه‌ای رو به یه اثر خوب تبدیل کنه. رمانت می‌تونه با این توصیفات جذابیت فوق‌العاده‌ای برای دوست‌داران ژانر جنایی پیدا کنه. برات آرزوی موفقیت می‌کنم عزیزم، قلمت توانا
 
موضوع نویسنده

سانیا

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
141
1,262
مدال‌ها
2
عنوان: قاتل نامعلوم عنوان دو کلمه‌ای و تا حد زیادی کلیشه‌‌ست. با ژانرها، جلد، خلاصه و متن داستان ارتباط داره.
ژانر: جنایی و معمایی، ژانرها درست انتخاب شدن
خلاصه: حجم کمی داره و بهتره چند خطی به خلاصه اضافه بشه.
جلد: تصویر سیاه و سفید مردیه که صورتش در سایه قرار داره. تصویر با عنوان، ژانرها، خلاصه و متن داستان هماهنگی داره ولی شاید بهتر بود تصویر وحشت و هراس افرادی رو از یک فرد مرموز و ناشناس نشون بده

مقدمه: هم شبیه به خلاصه نوشته شده و بسیار کوتاهه
پیشنهادم اضافه کردن جملاتیه که بتونه هیجان ژانرهای جنایی و معمایی رو به خوبی نشون بده.

آغاز: از محیط قبرستون شروع میشه و دیالوگ‌هایی که بین الینا و بقیه صورت می‌گیره. صحنه توصیف خاصی نداره و این از جذابیت و شناخت حال و هوای شخصیت‌ها کم کرده. پیام‌های تهدیدآمیز نیما هم با این‌که می‌تونست شروع هیجان‌انگیز، پرهراس و معماگونه‌ای رو ایجاد کنه و جذابیت زیادی رو به داستان بده، اما تو دیالوگ‌های زیاد و مونولوگ‌های کم و بدون توصیف چندان به چشم نمیاد.

میانه: داستان مناسب پیش میره و روندش نه کنده و نه سریع اما دیالوگ محور هست و این ضعف متن داستانه. مونولوگ‌ها باید بین دیالوگ‌ها به صورت مناسب و به‌جا استفاده بشن؛ با توصیفات مناسب. مثلا قسمتی از داستان که از زبان شخصیت کامیار هست فقط به معرفی افراد خانواده یا فامیل شخصیت‌های داستان گذشته. این معرفی می‌تونه کوتاه‌تر و به مرور در طول داستان صورت بگیره.
یا در قسمتی از داستان، از زبان کامیار نگران بودن ایلیار رو بیان می‌کنه. این نگرانی باید در توصیفات مناسب نشون داده بشه مثل چهره‌ای که درهم رفته یا حواسی که پرته و متوجه اطرافش نیست. توصیف‌ها بسته به شدت و ضعف حال و هوای شخصیت می‌تونه کم و زیاد بشه و این‌که توصیفات نباید به صورت مستقیم صورت بگیره. پوست لب رو کندن توصیف مناسبی برای حالت نگرانی هست اما کافی‌نیست.
یا قتل خانواده عمه کامیار که می‌تونست با توصیفات بهتر ترس و وحشت و همین‌طور غم شخصیت‌ها رو به خواننده القا کنه. اما بیشتر شبیه خوندن خبر یک قتل تو روزنامه‌ست. تو ژانرهای جنایی و معمایی باید با روح و روان خواننده بازی بشه. اون‌قدر که خ اننده خیلی خوب صحنه‌ها و حالات افراد رو حس و درک کنه. داستانی که ژانر جنایی و معمایی داره باید پر از توصیف‌های دلهره و هراس و حتی وحشت‌انگیز باشه.
مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها هر دو به زبان محاوره صورت گرفته‌ان و پرش لحن در اون‌ها دیده نمیشه. چیزی که خیلی زیاد خواننده رو در هنگام خوندن داستان دچار مشکل و در حقیقت سردرگم می‌کنه تغییر مدام راوی هست. هر کدوم از شخصیت‌ها چند جمله‌ای رو بیان می‌کنن و بعد بدون هیچ دلیلی راوی تغییر می‌کنه. این برای خواننده جذاب نیست. پیشنهاد میشه نویسنده اگه روی تغییر راوی تاکید داره حتما دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های مناسب و طولانی‌تری برای شخصیت‌های راوی درنظر بگیره.
شخصیت‌سازی هم در سیر داستان به چشم نمی‌خوره. به عنوان خواننده هیچ تصور ذهنی‌ای از هیچ‌کدوم از شخصیت‌های داستان برام ایجاد نشد.
ایده داستان می‌تونه نو و در نوع خودش خاص باشه اگه توصیفات کافی به مونولوگ‌ها اضافه بشه و ایده به خوبی پردازش بشه.
ایرادات نگارشی: ایرادات نگارشی در متن وجود دارن. فعل باید حتما در آخر جمله بیاد حتی اگه جملات محاوره باشن و عدم رعایت این مورد مدام در متن دیده میشه.
دور و وراست❌️ دور و ورهاست✅️
منم❌️ من هم✅️
سینم❌️ سی*ن*ه‌ام یا سی*ن*ه‌م✅️
خانواده ها❌️ خانواده‌ها✅️
می‌زنی‌ها❌️ می‌زنی ها!✅️ ها وقتی برای تاکید میاد با یک فاصله از کلمه قبل قرار می‌گیره
دوستام❌️ دوست‌هام✅️
نفوذ بد❌️ نفوس بد✅️
چهرش❌️ چهره‌اش یا چهره‌ش✅️
گشنم❌️ گشنه‌ام یا گشنه‌م✅️

اشتباهات تایپی هم در متن به چشم می‌خوره: فیافه، اصلا، پپازچه، شُک، میایین، بیایین و...
سانیای عزیزم ذهن خلاقی داری و به خاطر این موهبت بهت تبریک میگم بزرگ‌ترین مشکل در رمانت کمبود توصیفاته؛ هم توصیف شخصیت‌ها، هم فضا و مکان، هم احساسات و هم صدا. رکن اساسی تو جذب مخاطب توصیفات و صحنه سازی هست. چیزی که می‌تونه حتی یه ایده کلیشه‌ای رو به یه اثر خوب تبدیل کنه. رمانت می‌تونه با این توصیفات جذابیت فوق‌العاده‌ای برای دوست‌داران ژانر جنایی پیدا کنه. برات آرزوی موفقیت می‌کنم عزیزم، قلمت توانا
مرسی عزیزم بابت وقتی که گذاشتی و رمان رو خوندی.
بهم کمک زیادی کردی حتما رعایت میشه و توصیف مکان و چهره رو اضافه میکنم اول رمان.
بازم مرسی بابت وقتی که گذاشتی و انرژی که آخر حرف بهم منتقل کرد واقعا حالم رو خیلی خوب کرد🫂🤍
 

Raaz67

سطح
4
 
منتقد ارشد کتاب
منتقد ارشد کتاب
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Apr
1,369
19,094
مدال‌ها
7
به نام نویسنده‌ی روزگار
عنوان: از دو واژه‌ی ساده قاتل+ نامعلوم تشکیل شده است، که هر دو کلیشه‌ای است و تقریباً ۸۰ درصد کلیشه می‌باشد. عنوان باید اسرارآمیز و بدور از کلیشه باشد. عنوان با ژانرها و بدنه و خلاصه و محتوا هم‌خوانی دارد.
ژانرها: جنایی و معمایی با بدنه و خلاصه هم‌خوانی دارد؛ اما با توجه به روح و نفرت نیما و... بهتر بود ترسناک هم اضافه میشد.
خلاصه و مقدمه: نباید از سه خط کمتر باشد و باید به دور از کلیشه باشد و در حد استاندار نبود. خلاصه و مقدمه از کلمات ساده تشکیل شده و لو دهنده‌ی ایده‌ی اصلی رمان بود؛ مخصوصاً که از کلمه‌ی فرستادن ایمیل استفاده کرده بودین؛ اما با بدنه و ژانرها ارتباط داشت. به نویسنده‌ی عزیز پیشنهاد میشه از کلمات مبهم و اسرارآمیز که مرتبط با ژانر و بدنه باشد، اثر خلاقانه و هیجان انگیز خلق کند.
جلد: متناسب با ژانر معمایی به خاطره پوشش کارگاهی و سیاه و سفید بودن، اما کاش برای ژانر جنایی، رد خون یا وسیله‌ی قتل مثل چاقو یا تفنگی چیزی هم داشت که تکمیلش می‌کرد.
آغاز و میانه: کنجکاو کننده بود و به دور از کلیشه و مبهم بودن باعث جذب بیشتر خواننده میشد؛ اما چیزی که نباید انجام میشد لو دادن شخصیت اصلی مضمون بود هر چند که فقط نامش برده شد؛ اما میشد با کمی سوال و جست و جوی شخص، دغدغه‌ای برای خواننده ایجاد کرد و کم‌کم نام او برده میشد. اوج رمان، پیام تهدیدی بود که برایشان ارسال شد و همچنین کشته شدن عمه و شوهر عمه و ظاهر شدن روح مالین که سوال انگیزه‌ی کشتن را مطرح می‌کرد؛ اما پرش به چند ساعت قبل و بعد و تغییر زاویه دید، باعث پرش افکار و گیج شدن خواننده میشد. پیشنهاد میشه مانند برخی پارت‌ها زاویه دید را سوم شخص انتخاب می‌کردین تا باعث پرش افکار و گیج شدن خواننده نشه‌.
لحن و بافت: دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها محاوره‌ای بود و تا اخر حفظ شده بود؛ اما تناسب بینشان برقرار نبود. توصیه می‌شود تناسب را رعایت کنید.
شخصیت پردازی و توصیف مکان و آوا و صداها: بسیار کم بود و عملاً در بعضی از پارت‌ها مشاهده نمی‌شد. بنده تا آخر پارت هیچ تصویر ذهنی از مکان‌ها و شخصیت‌ها نداشتم و همچنین توصیف احساسات مخصوصاً برای بیان لحظات هیجان آور کم بود و یا عملاً وجود نداشت که پیشنهاد میکنم با بازخوانی به متن اضافه کنید.
ایده و پیرنگ خوب بود اما هیجانات کم بود و نویسنده باید تلاش و دقت بیشتری برای پردازشش به کار ببرد و همچنین ایرادات نگارشی و املای صحیح کلمات زیاد بود که به چند مورد اشاره می‌کنم.
فعل باید آخر جمله بیاید.
سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه‌ی ایلیا...⬅️سوار ماشبن شدیم و به سمت خونه‌ی ایلینا و الینا رفتیم.
حرکت کردم به سمت فرودگاه⬅️ به سمت فرودگاه حرکت کردم
جملش⬅️ جمله‌اش منم⬅️ من هم
کلمات تنوین دار مثل: اصلا⬅️ اصلاً
کلمه ها برای تاکید باید فاصله بگیره، مثل: کامی یه حرفی می‌زنی‌ها⬅️ کامی یه حرفی می‌زنی ها.

نقطه ضعف: عنوان، خلاصه، مقدمه، شخصیت پردازی و توصیف و مکان و آوا، تناسب نداشتن دیالوگ و مونولوگ و...
نقطه قوت: ژانر، آغاز خوب، میانه، ایده و پیرنگ.
سخن آخر: از نظر من هر ک.س قلم دست می‌گیره؛ حتماً قدرت نوشتن داره و با پرورش اون و آزمون و خطا می‌تونه، نویسنده بزرگی بشه، پس با تلاش و قدرت و اصلاح نکات دست از نوشتن نکش. قلمتون مانا.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

سانیا

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
141
1,262
مدال‌ها
2
به نام نویسنده‌ی روزگار
عنوان: از دو واژه‌ی ساده قاتل+ نامعلوم تشکیل شده است، که هر دو کلیشه‌ای است و تقریباً ۸۰ درصد کلیشه می‌باشد. عنوان باید اسرارآمیز و بدور از کلیشه باشد. عنوان با ژانرها و بدنه و خلاصه و محتوا هم‌خوانی دارد.
ژانرها: جنایی و معمایی با بدنه و خلاصه هم‌خوانی دارد؛ اما با توجه به روح و نفرت نیما و... بهتر بود ترسناک هم اضافه میشد.
خلاصه و مقدمه: نباید از سه خط کمتر باشد و باید به دور از کلیشه باشد و در حد استاندار نبود. خلاصه و مقدمه از کلمات ساده تشکیل شده و لو دهنده‌ی ایده‌ی اصلی رمان بود؛ مخصوصاً که از کلمه‌ی فرستادن ایمیل استفاده کرده بودین؛ اما با بدنه و ژانرها ارتباط داشت. به نویسنده‌ی عزیز پیشنهاد میشه از کلمات مبهم و اسرارآمیز که مرتبط با ژانر و بدنه باشد، اثر خلاقانه و هیجان انگیز خلق کند.
جلد: متناسب با ژانر معمایی به خاطره پوشش کارگاهی و سیاه و سفید بودن، اما کاش برای ژانر جنایی، رد خون یا وسیله‌ی قتل مثل چاقو یا تفنگی چیزی هم داشت که تکمیلش می‌کرد.
آغاز و میانه: کنجکاو کننده بود و به دور از کلیشه و مبهم بودن باعث جذب بیشتر خواننده میشد؛ اما چیزی که نباید انجام میشد لو دادن شخصیت اصلی مضمون بود هر چند که فقط نامش برده شد؛ اما میشد با کمی سوال و جست و جوی شخص، دغدغه‌ای برای خواننده ایجاد کرد و کم‌کم نام او برده میشد. اوج رمان، پیام تهدیدی بود که برایشان ارسال شد و همچنین کشته شدن عمه و شوهر عمه و ظاهر شدن روح مالین که سوال انگیزه‌ی کشتن را مطرح می‌کرد؛ اما پرش به چند ساعت قبل و بعد و تغییر زاویه دید، باعث پرش افکار و گیج شدن خواننده میشد. پیشنهاد میشه مانند برخی پارت‌ها زاویه دید را سوم شخص انتخاب می‌کردین تا باعث پرش افکار و گیج شدن خواننده نشه‌.
لحن و بافت: دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها محاوره‌ای بود و تا اخر حفظ شده بود؛ اما تناسب بینشان برقرار نبود. توصیه می‌شود تناسب را رعایت کنید.
شخصیت پردازی و توصیف مکان و آوا و صداها: بسیار کم بود و عملاً در بعضی از پارت‌ها مشاهده نمی‌شد. بنده تا آخر پارت هیچ تصویر ذهنی از مکان‌ها و شخصیت‌ها نداشتم و همچنین توصیف احساسات مخصوصاً برای بیان لحظات هیجان آور کم بود و یا عملاً وجود نداشت که پیشنهاد میکنم با بازخوانی به متن اضافه کنید.
ایده و پیرنگ خوب بود اما هیجانات کم بود و نویسنده باید تلاش و دقت بیشتری برای پردازشش به کار ببرد و همچنین ایرادات نگارشی و املای صحیح کلمات زیاد بود که به چند مورد اشاره می‌کنم.
فعل باید آخر جمله بیاید.
سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه‌ی ایلیا...⬅️سوار ماشبن شدیم و به سمت خونه‌ی ایلینا و الینا رفتیم.
حرکت کردم به سمت فرودگاه⬅️ به سمت فرودگاه حرکت کردم
جملش⬅️ جمله‌اش منم⬅️ من هم
کلمات تنوین دار مثل: اصلا⬅️ اصلاً
کلمه ها برای تاکید باید فاصله بگیره، مثل: کامی یه حرفی می‌زنی‌ها⬅️ کامی یه حرفی می‌زنی ها.

نقطه ضعف: عنوان، خلاصه، مقدمه، شخصیت پردازی و توصیف و مکان و آوا، تناسب نداشتن دیالوگ و مونولوگ و...
نقطه قوت: ژانر، آغاز خوب، میانه، ایده و پیرنگ.
سخن آخر: از نظر من هر ک.س قلم دست می‌گیره؛ حتماً قدرت نوشتن داره و با پرورش اون و آزمون و خطا می‌تونه، نویسنده بزرگی بشه، پس با تلاش و قدرت و اصلاح نکات دست از نوشتن نکش. قلمتون مانا.
مرسی بابت وقتی که گذاشتین حتما رعایت میشه.
و مرسی بابت انرژی مثبت
 
بالا پایین