جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {قشرِ شیفتگی} اثر •یاقوتِ نیلگون فام؛ کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط ~Fateme.h~ با نام {قشرِ شیفتگی} اثر •یاقوتِ نیلگون فام؛ کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 712 بازدید, 21 پاسخ و 17 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {قشرِ شیفتگی} اثر •یاقوتِ نیلگون فام؛ کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع ~Fateme.h~
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ~Fateme.h~
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,282
مدال‌ها
6
Negar_1723372692772.png
عنوان: قشرِ شیفتگی
ژانر: عاشقانه، تراژدی
اثر: یاقوتِ نیلگون فام؛
عضو دفتر نظارت ادبی دوم

مقدمه:
یادت هست هنگامی که انگشتر نگین‌دار بر انگشتانم بدل کردی، گویی سفره‌ی رنج و شیفتگی را هم برایم فراهم کرده بودی؟!
سفر و سفره را با یکدیگر مهیا کردی و خود، به آغوش باز آسمان‌ها شتافتی و من را به سفره عزا دعوت نهادی‌. یادت هست شیون‌کنان بر خاک سردِ مرده‌‌ها سوگند یاد کردم، روزی به دیدارت خواهم امد؟! حالا با رخ شاد و روحی خسته آمده‌ام با دلی که شیفتگی‌ امانش را گسسته، با روحی که قشری از غم بر رویش سایه انداخته‌.



قشر: پوسته، پوشش​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DLNZ

سطح
7
 
🝢مدیر ارشد بخش ادبیات🝢
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار موسیقی
ناظر ادبیات
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
3,435
12,851
مدال‌ها
17
1683008322482 (2).png

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,282
مدال‌ها
6
دوستت دارم؛ زیرا لحظه‌ای که در اطوارهای کرب و بی‌جهتم همچو نابینایی سرگردان بودم، تو مرا پذیرفتی. دستم‌هایم را در دستانِ گرم و دلداده‌ات گرفتی و مرا به سمت هاله‌ای از شیفتگی کشاندی! ای خاطرخواه نازنینم نمی‌دانستم بهای این شفقت چیست؟
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,282
مدال‌ها
6
اما روزی از نگاه سیه‌رنگت، ندای سفید فامِ دلم را پرسیدم. گفتم بگو ای نازنين‌ِ شادکام‌ مگر تو مرا چند شماری؟ با لبان رنگ‌اناری‌ات، همراه با تبسمی سوالم را پاسخ دادی. جوابت را بار‌ها و بار‌ها زمزمه کردم؛ مانند آن‌که خوراک شب و روزهایم باشد.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,282
مدال‌ها
6
آخر گفته بودی: « مگر می‌شود میزان علاقه‌ام را به تو بسنجم؟ مگر عشق مانند تب‌ است که آن را با دماسنج سنجید؟» و من در آن هنگام سرگشته‌ پاسخت را دادم: « خدا را شاهد، اگر عشقی فراتر‌ از بی‌نهایت باشد اولین نفر من هستم که آن عشق را به تو هدیه خواهم داد!»
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,282
مدال‌ها
6
اما افسوس؛ گفته‌هایمان در آتش بی‌مهری تو اکنون سوخته است! اما گرد و غبار خانه‌ سوزش بر چهره‌ام لقب بی‌وفا را قشر کرده. ای روح من! تو با چشمانت... روح پاکت و قلبت، شاهد گسسته شدنم در میان موج کلمات بودی و رفتی!
تو دیگر آن عاشق نبودی، تو سنگی خشک شده از احساس بودی!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,282
مدال‌ها
6
مانند روز‌هایی که اگر از چشمانم غم می‌بارید مرا مرحمت می‌کردی نبودی! تکه‌ای سنگ شده بودی اما همانند نسیم تلخ پاییزی بودی، که با احساست به خاک گرفته‌‌ات و قلب سنگی‌ات سد جریان یک رود عشق شدی!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,282
مدال‌ها
6
دوستت دارم؛ زیرا هنگامی که بُرشگری بر ریسمان آرزو‌هایم گذاشتم دستم را پس نمودی و بُرشگر را در میان عشق‌مان بلعیدی و به من محاربه با نااُمیدی را آموختی، اما حالا این زمان که شمعی نیمه‌‌سوخته از اُمیدهایم باقی مانده است به چه کسی پناه ببرم؟
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,282
مدال‌ها
6
چه کسی حاظر خواهد شد چتر بارانی خود را بر روی سرم بگیرد تا دیگر از بی‌مهری‌های آسمان و رعد‌هایی که می‌زند ناگهان بر سرم آوار نشود، بیم نکنم؟! حالا دانسته‌ام این شهر و مردم‌هایش بعد از تو، چهره‌یشان برایم آشکار شد، آن‌ها از سنگ هم سنگ‌تر بودند.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,282
مدال‌ها
6
آن‌ها، رفتن ناگهانی‌ات را به گردن من آویختند و این‌گونه به من ظلم شد! می‌گویم توجه کرده‌ای؟ در نیمه‌های شب حیران‌زده گفتی: « مگر عشق تب است که شود با دماسنج اندازه‌گیری شود؟!»
آن زمان گفتم: « آری، عشق تبی است که اگر انسانی را مبتلا به خود می‌کند و آن انسان از خود، بی‌خود می‌شود»
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین