اخبار قطعه اختصاصی فیلم «مسـت عشق» منتشر شد/ تو مرا جان و جهانی!

[لیلیت]

قطعه اختصاصی فیلم سینمایی «مسـت عشق» به کارگردانی حسن فتحی، آهنگسازی حسام ناصری و خوانندگی علیرضا قربانی منتشر شد.

 

[لیلیت]

به گزارش خبرنگار مهر، قطعه اختصاصی فیلم سینمایی «مسـ*ـت عشق» به کارگردانی حسن فتحی، آهنگسازی حسام ناصری و خوانندگی علیرضا قربانی در قالب یک نماهنگ و تک آهنگ منتشر شد.
فیلم سینمایی «مسـ*ـت عشق» به کارگردانی حسن فتحی و تهیه کنندگی مهران برومند و حسن علیزاده از چهارشنبه ۲۹ فروردین در سینماهای سراسر کشور اکران می شود.

 

[لیلیت]

در قطعه «مسـ*ـت عشق» که با شعر مولانا و در قالب اثر اختصاصی فیلم سینمایی «مسـ*ـت عشق» پیش روی مخاطبان قرار گرفته است، حسام ناصری آهنگساز، هومن مهدویان نوازنده سه تار، سامان صمیمی نوازنده کمانچه، فردین لاهورپور نوازنده کاوال، ذکریا یوسفی نوازنده دف و بندیر، دارا دارایی نوازنده گیتار باس، حسام ناصری نوازنده سازهای الکترونیک، نگین گودرزی، شقایق صادقیان، طناز اسدالهی، ذکریا یوسفی گروه هم خوان، آرش پاکزاد میکس و مسترینگ، محمد خوشرو عکس کاور، محمد یعقوب خانی طراح کاور گروه اجرایی را تشکیل می دهند.

 

[لیلیت]

فیلم سینمایی «مسـت عشق» به کارگردانی حسن فتحی و تهیه کنندگی مهران برومند با پخش «فیلمیران» به سرگروهی پردیس سینمایی ایران مال از روز بیست و نهم فروردین ماه اکران می شود.

بوراک توزکوپاران، شهاب حسینی، پارسا پیروزفر، ابراهیم چلیکول، هانده ارچل، سلما ارگچ، بنسو سورال، بوران کوزوم و حسام منظور سایر بازیگران «مسـت عشق» هستند.

 

[لیلیت]

در متن شعر قطعه مسـ*ـت عشق آمده است:

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را

تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را

تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

نفسی یار شرابم

نفسی یار کبابم

چو در این دور خرابم

چه کنم دور زمان را

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را

تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

چه خوشی عشق چه مستی

 

[لیلیت]

چو قدح بر کف دستی

خُنُک آنجا که نشستی

خُنُک آن دیده ی جان را

ز تو هر ذره جهانی

ز تو هر قطره چو جامی

چو ز تو یافت نشانی

چه کنم نام و نشان را

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را

تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

مرده بُدم مرده بُدم زنده شدم زنده شدم

 

[لیلیت]

گریه بُدم گریه بُدم خنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

ز همه خلق رمیدم

ز همه باز رهیدم

نه نهانم نه پدیدم

چه کنم و مکان را

ز وصال تو خمارم

سر مخلوق ندارم

چو تو را صید و شکارم

چه کنم تیر و کمان را