با سلام و وقت بخیر خدمت شما دلنویس عزیز!
عنوان:
عنوان دلنوشته «قلم احساس» انتخاب شده است، که به دو بخش تقسیم میشود.
«قلم+احساس»
قلم به معنای شیوه نگارش است.
احساس به معنای درک است.
از لحاظ معنایی هر دو واژهی عنوان دلنوشته معنا شد و هر کدام معنایی جداگانه را دارا بود، که در کنار یکدیگر معنای جدیدی را بهوجود آوردند.
از لحاظ استاندارد نه واژهی «قلم» و نه واژهی «احساس» کلیشهای محسوب نمیشود؛ چرا که واژهی «قلم» نوعی سبک و شیوه نگارش است و واژهی «احساس» به مجموعهای از حسها و به نوعی عاطفه اشاره دارد که با واژهی «قلم» ترکیب دلنشینی بهوجود آورده است و نشان از این دارد که بتوان از راه نوشتن، عاطفه و درک خود را به نمایش گذاشت. پس در نتیجه عنوان دلنوشته کلیشهای محسوب نمیشود.
ژانر:
ژانر دلنوشته «تراژدی» انتخاب شده است. بنابراین باید تمامی پارتهای دلنوشته دارای ژانر «تراژدی» باشد؛ که این عمل کاملاً انجام شده است. به نحوی که حتی اگر خواننده اطلاعی از ژانر دلنوشته نداشته باشد، بعد از خواندن دلنوشته به راحتی میتواند از نوع ژانر دلنوشته آگاه شود.
مقدمه:
مقدمهی دلنوشته از لحاظ معنایی و مفهومی بهطور واضح بیان شده است، به طوری که لزومی ندارد تا خواننده دو بار یا چند بار دیگر مقدمه را بخواند تا کاملاً حس و احوالات آن را درک کند امّا در مقدمه چند اشکال نگارشی مشاهده شد. برای مثال این واژه «فیلتر شکنها» و این جمله «است که اینگونه بغض را خانه نشین گلویم کرده است!» که دارای اشکالات نگارشی بودند.
انسجام:
اگر بخواهم انسجام پستهای دلنوشته را بهطور کلی بیان کنم، میتوان گفت تقریباً رعایت شده است امّا با این حال در بعضی از پستها تفاوت بهطور آشکار واضح است.
به عنوان مثال این پارت...
تا قلم هست نوشتن هم هست، خواندن و خلق کردن هم هست!
و قسم به گفتارِ خالقِ قلم،
نون و القلمِ و ما یسطرون... .
نوشتن زیباست...؛
و این پارت...
از گلهای پرپر شدهی باغ خوشبختی مینویسم؛
پاییز آمد و سرد شد، گلهای سوسنم را خشکاند و پرگلهایش را با چشم دیدم که چه محزون در باد میرقصیدند... .
شاید نالههایشان را فقط من شنیدم!
که در آنها رعایت نشدن انسجام میان پارتهای دلنوشته مشاهده میشود.
هدف:
هدف فرعی دلنوشته نشان دهندهی غم و اندوهای است که بر اثر از دست دادن معش*وق، بر قلب عاشق سنگینی میکند.
هدف اصلی دلنوشته نشان دهندهی حالت افسرده و ناتوان شدن عاشق است که بر اثر کنایهها، تنهایی، نبود معش*وق و... در آن بهوجود آمده است و عاشق با بیان احساساتش بر روی کاغذ، حال و احوالاتش را به نمایش میگذارد.
لحن یا بافت:
لحن دلنوشته ادبی انتخاب شده است که بر این اساس تمامی واژگان پارتهای دلنوشته باید بهطور ادبی بیان شده باشد، که این عمل کاملاً صورت گرفته است و لحن ادبی دلنوشته رعایت شده است.
رعایت اصول نگارشی:
در دلنوشته اشکالات نگارشی بسیاری مشاهده شد، به عنوان مثال «نیشند، بنشیند... ؛، به جا، نیارم، اینبار، داغ در حیرتم!، روزهاست در، زجر کش، گاهی ام، سرترند؛ و این، الف را را، من او، جوهرهایش با، به او حالی کند غمهایم را... .، بفهمند این بینوای آشفته را!، دادند، میکند، و من، میشد، میگسست!، این دنیا سهم، بی دلبر، چهقدر درد دارد این عشق!، شاید همین واژههای بیجان اما با احساس سنگینش میکنند، یا که جوهرِ خشکیدهی احساس... .، نوشتن زیباست...؛، کاغد» این اشکالات که در نتیجه باعث تاثیرات منفی در دلنوشته شده است.
سخن منتقد:
اوّل از همه خدمت شما دلنویس عزیز خسته نباشید عرض مینمایم و در وهله دوّم برایتان آرزوی آثار بیشتر را خواستار هستم.