جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

نقد آثار کاربران [لاوین تعشق] اثر «ف.ب آسایش کاربر رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد کتاب کاربران توسط آرشیت با نام [لاوین تعشق] اثر «ف.ب آسایش کاربر رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 300 بازدید, 3 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد کتاب کاربران
نام موضوع [لاوین تعشق] اثر «ف.ب آسایش کاربر رمان بوک»
نویسنده موضوع آرشیت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Tara Motlagh
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,242
6,947
مدال‌ها
2
نام اثر: لاوینِ تعشق
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده: ف.ب.آسایش
@Asayeshbni

ما هر دو آدم‌‌های متفاوتی هستیم. یکی متقاعد به عشق و دیگری منکر عشق... .
عشق چیز عجیبی است. شاید تو الان معنی حرف‌‌های مرا نفهمی و بگوی من دارم شعار می‌دهم ولی من مطمئنم آخر روزی معنی حرفم را می‌فهمی؛ فقط امیدوارم آن روز دیر نباشد.
عشق مثل لاوینِ زیبایی است که آرام‌آرام با نوازش‌ وارد دلت می‌شود و آن‌جا را مسکن خویش می‌کند.


لینک اثر
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,803
47,105
مدال‌ها
7
آسایش عزیزم
سلام
آغاز رمانت با یه تعلیق خوب شروع میشه و اون دلیل دور بودن دو ساله تانیاس
چیزی که خیلی خوب تونستی تا الان مخاطب رو درگیرش کنی
کشمکش‌های بیرونی خوبی هم رو تا اینجا در رمانت قرار دادی
اما چن تا نکته
اول از همه لحن رمانته عزیزدلم که مشخص نیست محاوره‌اس یا ادبی یعنی توی متن مدام پرش لحن وجود داره و این می‌تونه بزرگترین ایراد متن رمانت باشه
مثلا
فاطمه سری به نشانه فهمیدن تکان داد. دیگر هیچ‌کدام حرفی نزدن. دوست داشتن حرف بزنند ولی نمی‌خواستن با حرف‌های از جنس رفتن خودشان را در دقایق آخر ناراحت کنند.
"دیگر هیچ‌کدام حرفی نزدن"
کلمه دیگر و هیچ‌کدام هر دو کاملا ادبی هستن و نزدن یه فعل شکسته شده‌اس که توی محاوره به‌کار می‌بریم
یا جمله بعدش
"دوست داشتن حرف بزنند ولی..."
و تقریبا همه متن به همین شکله
نکته بعدی وجود توصیفاته
توصیفات توی رمانت وجود داره اما مشکل توصیفاتت اینه که حس و حال ندارن یا به زبون دیگه خشکن
مثلا
با احساس اسمش را صدا زده بود. همیشه صدا زدن تانیا را دوست داشت. تانیا همیشه به بهترین شکل اسم او را صدا میزد.
دو جمله بعد از جمله اول شکل‌های دیگه‌ای از همون جمله اول هستن و هیچ توصیفی از با‌احساس صدا زدن تانیا اتفاق نیفتاده
مثلا می‌تونی از لحن گرم، صدای زیر و آروم و آرامشی که توی صدای تانیا وجود داره بگی. یا حسی که موقع صدا زدن تانیا توی دل فاطمه اتفاق میفته رو توصیف کنی
توصیفات دیگه هم همین مشکل رو دارن
مثلا
زود به‌طرف نقاشی‌ها رفت و آن را با احتیاط از دیوار جدا کرد. نگاهی به نقاشی کرد. یک خانم قد بلندی که مانتو و شلوار سرمه پوشیده بود، با مقنعه مشکی و کنارش یک دخترک کوچک کشیده بود که لباس‌ها صورتی پوشیده بود. هر دو خوشحال بودن.
نقاشی که توصیف کردی با جمله هر دو خوشحال بودن تموم میشه. اینکه چطور اون دو تا آدم توی نقاشی خوشحال به نظر میان همون چیزیه که می‌تونه توصیفت رو کامل کنه
مثلا لبخندی که روی لب‌هاشون بود، دست‌هایی که به هم قفل شدن و استفاده از رنگ‌های شاد و جو‌ن‌دار و...
و نکته آخر درباره شخصیت‌پردازی بیرونی هست که خیلی وجود نداره، داستان با دو تا شخصیت تانیا و فاطمه شروع میشه که توی همون پارت‌های اول زمینه توصیف خیلی زیادی براشون وجود داره
شخصیت‌های دیگه‌ای هم که وارد داستان میشن توصیف چندانی درباره‌شون وجود نداره
همین‌طور شخصیت‌پردازی درونی که اگرچه تا حدی وجود داره اما بازم جای کار داره و شخصیت‌ها چندان درست معرفی نشدن
برات آرزوی موفقیت دارم عزیزدلم
قلمت مانا🌹
 
آخرین ویرایش:

آسایش

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
300
2,552
مدال‌ها
2
آسایش عزیزم
سلام
آغاز رمانت با یه تعلیق خوب شروع میشه و اون دلیل دور بودن دو ساله تانیاس
چیزی که خیلی خوب تونستی تا الان مخاطب رو درگیرش کنی
کشمکش‌های بیرونی خوبی هم رو تا اینجا در رمانت قرار دادی
اما چن تا نکته
اول از همه لحن رمانته عزیزدلم که مشخص نیست محاوره‌اس یا ادبی یعنی توی متن مدام پرش لحن وجود داره و این می‌تونه بزرگترین ایراد متن رمانت باشه
مثلا

"دیگر هیچ‌کدام حرفی نزدن"
کلمه دیگر و هیچ‌کدام هر دو کاملا ادبی هستن و نزدن یه فعل شکسته شده‌اس که توی محاوره به‌کار می‌بریم
یا جمله بعدش
"دوست داشتن حرف بزنند ولی..."
و تقریبا همه متن به همین شکله
نکته بعدی وجود توصیفاته
توصیفات توی رمانت وجود داره اما مشکل توصیفاتت اینه که حس و حال ندارن یا به زبون دیگه خشکن
مثلا

دو جمله بعد از جمله اول شکل‌های دیگه‌ای از همون جمله اول هستن و هیچ توصیفی از با‌احساس صدا زدن تانیا اتفاق نیفتاده
مثلا می‌تونی از لحن گرم، صدای زیر و آروم و آرامشی که توی صدای تانیا وجود داره بگی. یا حسی که موقع صدا زدن تانیا توی دل فاطمه اتفاق میفته رو توصیف کنی
توصیفات دیگه هم همین مشکل رو دارن
مثلا

نقاشی که توصیف کردی با جمله هر دو خوشحال بودن تموم میشه. اینکه چطور اون دو تا آدم توی نقاشی خوشحال به نظر میان همون چیزیه که می‌تونه توصیفت رو کامل کنه
مثلا لبخندی که روی لب‌هاشون بود، دست‌هایی که به هم قفل شدن و استفاده از رنگ‌های شاد و جو‌ن‌دار و...
و نکته آخر درباره شخصیت‌پردازی بیرونی هست که خیلی وجود نداره، داستان با دو تا شخصیت تانیا و فاطمه شروع میشه که توی همون پارت‌های اول زمینه توصیف خیلی زیادی براشون وجود داره
شخصیت‌های دیگه‌ای هم که وارد داستان میشن توصیف چندانی درباره‌شون وجود نداره
همین‌طور شخصیت‌پردازی درونی که اگرچه تا حدی وجود داره اما بازم جای کار داره و شخصیت‌ها چندان درست معرفی نشدن
برات آرزوی موفقیت دارم عزیزدلم
قلمت مانا🌹
سلام تارای عزیزم
ممنونم بابت نقد زیبات
حتماً چیزهای گفتی رو درست می‌کنم و روی توصیفات از همه نوعش زیاد می‌کنم
فقط یه سوال بنظرت روایت کننده خوبه؟ بنظرت روایت کننده رو به اول شخص یعنی تانیا تغییر ندم؟
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,803
47,105
مدال‌ها
7
سلام تارای عزیزم
ممنونم بابت نقد زیبات
حتماً چیزهای گفتی رو درست می‌کنم و روی توصیفات از همه نوعش زیاد می‌کنم
فقط یه سوال بنظرت روایت کننده خوبه؟ بنظرت روایت کننده رو به اول شخص یعنی تانیا تغییر ندم؟
عزیزدلی
سیر داستانت این خاصیت رو داره که بتونی از هر دو نوع راوی استفاده کنی
هر زاویه دیدی خصوصیات خودشو داره
زاویه دید اول شخص صمیمیت بیشتری ایجاد می‌کنه اما محدودیت توصیف داره چون فقط از یه زاویه میشه به محیط و صحنه‌های داستان احاطه داشت
و زاویه دید سوم شخص این قابلیت رو داره که بتونی توصیفات بیشتری ایجاد کنی
انتخابش با خودته عزیزم ببین با کدومش می‌تونی داستانت رو درست روایت کنی
 
بالا پایین