Puyannnn
سطح
4
مهمان
- Sep
- 13,534
- 22,012
- مدالها
- 3
مالک با غاصب ملک خود توافق میکند که مبلغ مشخصی به عنوان اجرت المثل پرداخت شود در صورت امتناع غاصب از پرداخت اجرت مورد توافق و طرح دعوی از سوی مالک,دعوی مزبور تابع کدام اموال است؟
الف) منقول ذاتی
ب) در حکم غیر منقول
ج) غیر منقول تبعی
د) در حکم منقول
جواب (د ) ماده ٢٠ ق.م
عبارتند از :
1- زن ميتواند از دادگاه تقاضاي صدور طلاق كند، در صورت خودداري شوهر از دادن خرجي زن و انجام ساير حقوق واجب زن به مدت 6 ماه.
2- دومين شرط ذكر شده در عقدنامه كه به زن اجازه طلاق ميدهد، بدرفتاري زوج است به حدي كه ادامه زندگي را براي زوجه غير قابل تحمل كند.
3- سومين شرطي كه با وجود آن زن اختيار طلاق دارد، بيماري خطرناك غير قابل درمان مرد است در حدي كه سلامت زن را به خطر اندازد.
4- شرط چهارم ديوانه بودن مرد است در زماني كه امكان فسخ وجود ندارد.
5- پنجمين شرط مندرج در عقدنامه، اشتغال مرد به كاري است كه به حيثيت و آبروي زن و مصالح خانوادگي او لطمه بزند در اين صورت زن ميتواند تقاضاي طلاق كند.
6- محكوميت شوهر به مجازات 5 سال حبس يا بيشتر، يا به جزاي نقدي كه بر اثر ناتواني از پرداخت، منجر به 5 سال بازداشت شود يا به حبس و جزاي نقدي كه مجموعاً منتهي به 5 سال بازداشت يا بيشتر شود و حكم مجازات در حال اجرا باشد نيز يكي ديگر از شروط ضمن عقد نكاح است كه به زن امكان مطلقه شدن را ميدهد.
7- ابتلاء زوج به هر گونه اعتياد مضري كه به تشخيص دادگاه به اساس زندگي خانوادگي خللي وارد آورد و ادامه زندگي را براي زوجه دشوار كند مانند اعتيادي كه منجر به بيكاري مرد، فروش اثاثيه منزل و وارد نمودن ضرر به سلامت جسمي و روحي زن و فرزند شود.
8- هشتمين شرطي است كه به استناد آن زن حق طلاق مييابد. چنانچه زوج زندگي خانوادگي را بدون عذر موجه ترك كند يا اينكه 6 ماه متوالي بدون عذر موجه غيبت كند، زن ميتواند با مراجعه به دادگاه و بدون حضور شوهر طلاق خود را ثبت كند.
9- از جمله مواردي كه دادگاه تقاضاي زن را براي طلاق ميپذيرد و در عقدنامه نيز ذكر شده، محكوميت قطعي زوج بر اثر ارتكاب به جرم و اجراي هر گونه مجازات اعم از حد و تعزير است كه مغاير با حيثيت و شئون خانوادگي زن باشد تشخيص اين امر نيز با توجه به وضع و موقيعت زن و عرف و موازين ديگر با دادگاه است.
10- دهمين شرط از شروط دوازده گانه عقد نكاح، بچهدار نشدن مرد پس از گذشت 5 سال از زندگي مشترك به جهت عقيم بودن يا عوارض جسمي ديگر است كه در اين صورت زن ميتواند تقاضاي طلاق كند.
الف) منقول ذاتی
ب) در حکم غیر منقول
ج) غیر منقول تبعی
د) در حکم منقول
جواب (د ) ماده ٢٠ ق.م
عبارتند از :
1- زن ميتواند از دادگاه تقاضاي صدور طلاق كند، در صورت خودداري شوهر از دادن خرجي زن و انجام ساير حقوق واجب زن به مدت 6 ماه.
2- دومين شرط ذكر شده در عقدنامه كه به زن اجازه طلاق ميدهد، بدرفتاري زوج است به حدي كه ادامه زندگي را براي زوجه غير قابل تحمل كند.
3- سومين شرطي كه با وجود آن زن اختيار طلاق دارد، بيماري خطرناك غير قابل درمان مرد است در حدي كه سلامت زن را به خطر اندازد.
4- شرط چهارم ديوانه بودن مرد است در زماني كه امكان فسخ وجود ندارد.
5- پنجمين شرط مندرج در عقدنامه، اشتغال مرد به كاري است كه به حيثيت و آبروي زن و مصالح خانوادگي او لطمه بزند در اين صورت زن ميتواند تقاضاي طلاق كند.
6- محكوميت شوهر به مجازات 5 سال حبس يا بيشتر، يا به جزاي نقدي كه بر اثر ناتواني از پرداخت، منجر به 5 سال بازداشت شود يا به حبس و جزاي نقدي كه مجموعاً منتهي به 5 سال بازداشت يا بيشتر شود و حكم مجازات در حال اجرا باشد نيز يكي ديگر از شروط ضمن عقد نكاح است كه به زن امكان مطلقه شدن را ميدهد.
7- ابتلاء زوج به هر گونه اعتياد مضري كه به تشخيص دادگاه به اساس زندگي خانوادگي خللي وارد آورد و ادامه زندگي را براي زوجه دشوار كند مانند اعتيادي كه منجر به بيكاري مرد، فروش اثاثيه منزل و وارد نمودن ضرر به سلامت جسمي و روحي زن و فرزند شود.
8- هشتمين شرطي است كه به استناد آن زن حق طلاق مييابد. چنانچه زوج زندگي خانوادگي را بدون عذر موجه ترك كند يا اينكه 6 ماه متوالي بدون عذر موجه غيبت كند، زن ميتواند با مراجعه به دادگاه و بدون حضور شوهر طلاق خود را ثبت كند.
9- از جمله مواردي كه دادگاه تقاضاي زن را براي طلاق ميپذيرد و در عقدنامه نيز ذكر شده، محكوميت قطعي زوج بر اثر ارتكاب به جرم و اجراي هر گونه مجازات اعم از حد و تعزير است كه مغاير با حيثيت و شئون خانوادگي زن باشد تشخيص اين امر نيز با توجه به وضع و موقيعت زن و عرف و موازين ديگر با دادگاه است.
10- دهمين شرط از شروط دوازده گانه عقد نكاح، بچهدار نشدن مرد پس از گذشت 5 سال از زندگي مشترك به جهت عقيم بودن يا عوارض جسمي ديگر است كه در اين صورت زن ميتواند تقاضاي طلاق كند.
آخرین ویرایش: