با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!همونایی که این گفتمثل خنده نوزادی که غرقِ خواب است، مثل شربت خنکِ آلبالو در یک روز گرم، مثل اولین گاز از گوجه سبز بعد از یکسال صبر، مثل میمِ مالکیتِ آخر اسم، مثل بوی خانه کاهگلی بعد از باران، یا کشیدنِ نقاشی روی شیشه بخار کرده، مثل پیدا کردنِ جای خالی در اتوبوس با یک بغل خستگی،صدای موج دریا در شب، بوسه های ناگهانی، چای تازه دمِ قند پهلو توی استكانِ کمر باریک، یا مثل دستانِ گرم ِمادر بزرگ، دوست داشتنت همین قدر شیرین است...:)❤️
@ILLUSION
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک