جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء مثل نویسی: درخت هرچه بارش بیشتر سرش فروتر

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط DELARAM با نام مثل نویسی: درخت هرچه بارش بیشتر سرش فروتر ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 217 بازدید, 1 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع مثل نویسی: درخت هرچه بارش بیشتر سرش فروتر
نویسنده موضوع DELARAM
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DELARAM
موضوع نویسنده

DELARAM

سطح
7
 
⦋نویسنده ادبی انجمن⦌
نویسنده ادبی انجمن
Dec
2,540
19,766
مدال‌ها
17
⭐️ مثل نویسی در مورد : درخت هرچه بارش بیشتر سرش فروتر
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
 
موضوع نویسنده

DELARAM

سطح
7
 
⦋نویسنده ادبی انجمن⦌
نویسنده ادبی انجمن
Dec
2,540
19,766
مدال‌ها
17
▪️این ضرب المثل زندگی انسان‌ها را توصیف می‌کند، که علم و دانش همان میوه‌های درخت و شاخه‌های او استعدادهای بشر است.
آیا ما به وجود خود پی برده‌ایم.؟ که چه چیزهایی است که ما را از دیگران متمایز می‌کند؟ و آیا شعور و معرفت به تحصیلات و مدارک است؟
انسان با وجود این مشکلات و سختی‌های روزگار بارها و بارها شده است که از زندگی سیر شده است و توانی برای ادامه دادن راه را ندارد.
در یکی از این روزهای سخت و دشوار پی در پی پیرمردی بود کشاورز که از زمانی که چشم خود را باز کرده بود و کمی خود را شناخته بود به دنبال پدرش در زمین‌ها و در روزهای گرم و سوزان تابستانی کار کرده بود و هنوز هم در حال کاشتن و برداشتن محصولات خویش بود.
روری از این روز ها پیرمرد از خواب برخاست، صبحانه خود را برداشت و به باغ خود رفت.
در آن نسیم صبحگاهی و دلنواز صبحانه خود را خورد،و شروع به کار کردن کرد. در این هنگام بود که جوانی پیش او آمد و درخواست خرید، محصولاتی از او شد که از او بخرد، و تازه و خوب به خانه ببرد تا اینکه از مغازه بخرد پیرمرد به او گفت الان ظهر است، فردا صبح زود بیا تا برایت محصولات را بچینم و همان موقع به خانه ببری که از بین نرود در گرمای این روزهای تابستانی،جوان‌ با عصبانیت به او گفت چرا من دوباره فردا این همه راه را بیایم من دانشجوی دکترای پزشکی هستم مگر می‌توانم مسخره تو پیرمرد باشم و هزاران بد و بیراه دیگر را بار آن پیرمرد کرد.

پیرمرد با بغض که گلویش را گرفته بود به او گفت:”درخت هرچه بارش بیشتر می‌شود سرش فروتر می‌آید“ جوان کمی در فکر فرو رفت و راه خود را گرفت و رفت پیرمرد در کنار دیوار نشست، و با چشمان پر از اشک و اندوه به یاد این سخن افتاد که می‌گوید:
«میزان شعور و معرفت هر کسی به تحصیلات و مدارک او نیست بلکه به شخصیت و نوع نگاه و به دیدگاه او بستگی دارد.»
وگرنه شخصی هست که هیچ گونه تحصیلاتی ندارد ولی با آن فردی که تحصیلات دارد از زمین تا آسمان متفاوت است.
که می‌فرماید:
آدمی را آدمیت لازم است
عود را گر بو نباشد هیزم است
”تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت است.“ زمین با ارزش خواهد شد زمانی که مردم بفهمند با ارزش‌ترین دین انسانیت است.

منبع: کانال انشانویسی
 
بالا پایین